آموزش ۱۰ گام ساده و ضروری برای راه اندازی یک کسب و کار میلیاردی
با این نوشتار که توسط تیم تدسا فراهم گردیده همراه باشید تا با ۱۰ گام ساده ولی ضروری برای راه اندازی کسب و کار میلیاردی یا بهتر است بگویم ۱۰ میلیارد تومانی از زبان شخصی آشنا خواهید شد که دو کسب و کار میلیاردی را یکی با همسرش و دیگری را دوست اش راه اندازی کرد و در سال اول درآمد آن ها را به ۱۰ میلیارد تومان رساند.
ایجاد و راه اندازی کسب و کار میلیاردی آسان نیست. من بهعنوان کسی که تابهحال دوبار کارآفرینی کردهام، فراز و نشیبهای راه اندازی کسب و کار میلیاردی و فرهنگ آفرینی را تجربه کردهام. سوای فرزندانم، برای هیچ چیز دیگری به خودم نميبالم غیر از دو شرکتی که ساختهام: Likeable Media و Likeable Local.
در دوره ای که به نظر می رسد کسب و کارهای فناوری بسیار موفق ، مشهورترین کسب و کارها هستند، ولی واقعیت این است که اکثر کسب و کارها، چه موفق چه ناموفق، کسب و کارهای خدماتی کوچکتر هستند. در اینجا ۱۰ گام راه اندازی نخستین شرکت و راه اندازی کسب و کار میلیاردی ما که یک آژانس بازاریابی بود و نیز نقشهی ساخت آن ارائه میشود. درآمد این شرکت پس از یک سال به بیش از ۱۰ میلیارد تومان بالغ کردید. اگر بخواهید شما هم می توانید با برداشتن این ۱۰ گام مثل ما در کم تر از یک سال یک کسب و کار میلیاردی یا بهتر است بگویم ۱۰ میلیارد تومانی داشته باشد.
۱. یک شریک قابل اعتماد پیدا کنید
در اوابل دههی ۲۰ زندگیم، در رادیو دیزنی در کار فروش بودم. من فروشندهی شماره یک در کشور بودم تا اینکه خانمی که بعدا همسرم شد به دفتر من پا گذاشت و ظرف مدت تنها ۴ ماه، من شدم نفر شمارهی ۲. مبهوت و مجذوب استعدادش شدم و دو چیز را دریافتم: الف) باید با او ازدواج کنم و ب) باید با او یک کسب و کار راهاندازی کنم.
در ۲۰۰۷، وقتی مراسم ازدواجمان را برنامهریزی میکردیم، دریافتیم که نمیتوانیم از پس یک عروسی بزرگ در نیویورک بربیاییم، پس یک طرح بازاریابی ریختیم. در جولای ۲۰۰۷، من و همسرم یک مراسم عروسی اسپانسردار را در استادیوم بیسبال با حضور ۲۰۰ نفر از دوستان و خانواده و ۵،۰۰۰ نفر غریبه برگزار کردیم. ما ۲،۰۰۰،۰۰۰ تومان برای کارهای خیریه جمع کردیم و ۲۰۰ میلیون تومان هم از طریق رسانههای اکتسابی (رسانههایی که مطالب را بدون دریافت پول به اشتراک میگذارند و اطلاعرسانی میکنند. م.) بهدست آوردیم. هر آدمی که نتیجه را میدید شگفتزده میشد. وقتی تأمینکننده از ما پرسید برنامهی بعدی چیست؟ با خودمان فکر کردیم: “نمیتوانیم دوباره ازدواج کنیم، پس بهجای آن یک شرکت تأسیس میکنیم”.
هرچند همه نمیتواند مثل ما با شوهر یا همسرشان کسب و کاری را راهاندازی کند، ولی از این گذشته همیشه خوب است که یک شریک قابل اعتماد داشتهباشید و تمام تلاشتان را به آن اختصاص دهید. برای کسب و کار دوم، با دوست سی سالهام شریک شدم و محصول خودمان را تولید کردیم. شما چطور؟ شما با چه کسی میتوانید شریک شوید؟
۲. یک استراتژی بسازید و روی یک چیز متمرکز شوید
اگر از من بپرسید اولین کاری که در راه اندازی کسب و کار اولم انجام دادم چه بود، به شما میگویم، یافتن پاسخ این پرسش که ‘چه کاری باید انجام شود؟’ و اگر از من بپرسید چه اندازه اعتبار فراهم کردیم، به شما میگویم، ‘بودجهتان چقدر است؟’ اینها برای درآمدزایی مفید بودند ولی پایدار نبودند. نهایتا، کسب و کارهای زیادی بهخاطر اینکه استراتژی معقول و کانون تمرکز مشخصی نداشتند با شکست مواجه شدند.
من از مدل استراتژیک یک صفحهای ورنه هارنیش برای هر دو کسب و کارم استفاده کردم. تیمهای مدیریتی ما بهصورت فصلی برای طرحریزی استراتژیها گرد هم میآیند، و باور کنید یا نه، به لطف ابزار ورنه، تمام طرح کسب و کار و استراتژی را تنها بر روی یک صفحهی کاغذ خلاصه کردیم.
۳. به هر چیزی که از کانون تمرکز کسب و کارتان خارج است بگویید «نه»
خلق و طراحی استراتژی و تعیین کانون تمرکز سادهتر از تعهد به آن است. ولی اگر قرار است موفق باشید، نه تنها ‘بله’ گفتن به چیزهای درست مهم است، بلکه ‘نه’ گفتن به چیزهای غلط نیز مهم است.
نقطهی عطف اصلی موفقیت ما در نخستین کسب و کارمان زمانی بود که چارلی را اخراج کردیم. چارلی یک رستوراندار یونانی در جزیرهی کویینز بود. یک آدم فوقالعاده خوب بود که رستوران و رویدادهای خاصش را به کمک ما رونق داد. ولی او تنها ۵ میلیون تومان به صورت ماهانه میتوانست به ما پرداخت کند. من میدانستم این مبلغ با اهداف کسب و کارمان جور درنمیآید. پس خودمان بادست خودمان عذر صاحب کار اول مان را خواستیم و پس از آن بر جذب مشتریان بزرگتر متمرکز شدیم، یعنی به سراغ کسانی رفتیم که بهتر می توانستند به رشد ما کمک کنند. نه گفتن واقعا سخت است – ولی ضروری است، البته اگر واقعا بهفکر رشد و گسترش کسب و کار کوچکتان هستید.
۴. از حمایت همتایانتان بهرهمند شوید
در رأس بودن بی تردید تنهایی و انزوا به همراه دارد. حقیقتا این گونه است. حتی اگر یک شریک خوب هم داشتهباشید بازهم مدیریت یک کسب و کار یکی از تنهاترین مشاغل دنیا است. هیچکس واقعا درک نمیکند در این راه چه بهسرتان میآید و چه دردهایی متحمل میشوید. بخش عظیمی از تبدیل شدن درآمدمان از ۱۰ میلیارد به ۵۰ میلیارد ظرف مدت ۳ سال به این خاطر بود که در ۲۰۱۰ به سازمان کارآفرینان (EO) پیوستم. سازمان کارآفرینان بزرگترین شبکهی همتا-به-همتا در میان مدیر عاملها است، و مهمترین عنصر آن جلسات ماهیانه با همکاران کارآفرین است که به آن اتاق گفتگو میگویند. اتاق گفتگوی شش نفرهی ما یکی از مهمترین منابع در کسب و کار و زندگی من، دوستان نزدیک من، و یک سیستم حمایتی عالی است.
۵. گروهی از مشاوران تشکیل دهید
امکان ندارد همهچیز را بدانید، حتی اگر یک شریک عالی داشتهباشید و همتایان بینظیری در اطرافتان باشند، باز هم با کمک گرفتن از دیگران میتوانید کسب و کارتان را رشد دهید. اینکه دوستان و مربیانی دارید که به شما کمک میکنند بسیار عالی است، ولی پیشنهاد میکنم استادان و مربیانتان را از طریق تشکیل گروه مشاوران رمزنگاری کنید.
در ۲۰۱۲، از دوستان و مربیان قدیمی، کارکشته و با استعداد با تجارب گسترده در زمینههای مختلف: امور مالی و تامین مالی، حقوق، بازاریابی، مدیریت برند و فروش، دعوت کردیم. هیئت مشاوران محبوبمان را تشکیل دادیم و به سرعت گروهی ۱۱ نفره از کسانی تشکیل شد که هر زمان به مشکلی برمیخوردیم میتوانستیم روی کمک و مشورت آنها حساب کنیم و بهصورت رسمی چهار مرتبه در سال برای کمک به رشد کسب و کار گرد هم جمع میشدیم.
همهی ما دوستان و مربیانی داریم که تجربهشان از ما بیشتر است- با تشکیل گروه مشاوران از تجربیات بیشتری میتوانید استفاده کنید.
۶. با دقت و وسواس استخدام کنید ولی به سرعت اخراج کنید
زمانی کارمند سابقم دربارهی یکی از مدیران فروش به من گفت “دیوید، برای من مهم نیست که اگر پول زیادی هدر میدهد. این مرد در دستشویی با اعضای تیمش کوکائین مصرف میکند”.
وقتی به بزرگترین اشتباهاتم بهعنوان یک کارآفرین فکر کردم، همه حول محور استخدام آدمهای اشتباه میچرخیدند، یا حتی از آن هم بدتر، نگهداشتن آدمهای اشتباه برای مدتی طولانیتر از آنچه لایقش بودند. کارمندی که در بالا از او یاد شد، بلافاصله پس از این مکالمه به او اجازهی رفتن دادم- ولی شاید باید دو ماه زودتر این کار را میکردم.
اتفاقی که غالبا میافتد این است که، استخدام افراد با سرعت و عجله صورت میگیرد و به استخدام فردی اشتباه برای منسبی اشتباه منجر میشود. آنگاه، حتی با وجود اینکه درک ما میگوید فردی اشتباه را استخدام کردهایم، نمیخواهیم این واقعیت را بپذیریم، پس تلاش میکنیم این تصمیممان را توجیه کنیم، و آن فرد را بهسوی موفقیت سوق دهیم، و/یا او را بر مسند جدیدی بنشانیم.
این کار معمولا مخربتر از استخدام آدمهای اشتباه است! راه حل چیست؟ با دقت استخدام کنید و به سرعت اخراج کنید.
۷. فرهنگ و ارزشهای فوقالعادهای بسازید
شما و کارمندانتان بیشترین زمان بیداریتان را در محل کارتان سپری میکنید نه در خانه یا با خانوادهتان. از اینرو ارزشهای اصلی که دارید و فرهنگی که در محل کار میپرورانید قطعا برای موفقیت و خوشحالیتان ضروری است.
در این دو شرکت برای ایجاد ارزشهای اصلی که طنینشان در این شرکت بپیچد زحمت زیادی کشیدیم. ازجمله، برای Likeable Media: شفافیت، مسئولیتپذیری، و علاقهمندی؛ برای Likeable Local علاقه به کسب و کارهای کوچک، علاقه به موفقیت مشتری، تحرک و پیشرفت مداوم. همچنین برای فرهنگ سازی نیز بدون خستگی تلاش کردیم: استراحتگاهی در خارج از اداره، وقایع اجتماعی، مزایای منحصر بهفرد مانند خدمات ماساژ در محل کار. نتایج: Likeable Media برای سه سال متوالی بهعنوان بهترین محل کار در نیویورک در بررسی وبسایت Crain معرفی شد- و همچنان بهترین و برترین افراد نیویورک را به خود جذب میکند.
۸. برند خودتان را بسازید
دنیای اینترنت همراه و شبکههای اجتماعی کار را برای کسب و کارهای کوچک راحتتر از قبل کرده است تا بتوانند ‘عمل کنند و جهانی بنگرند’. یکی از نخستین تصمیمات هفت سال پیش ما این بود که یک بلاگ خبررسانی روزانه راهاندازی کنیم. چندین سال بعد، یکی از پرخوانندهترین بلاگها در بازاریابی شبکههای اجتماعی را در اختیار داشتیم- و آن بلاگ نهتنها برند ما را ساخت- بلکه مشتریان زیادی هم جذب کرد.
امروزه، خواه از طریق وبلاگ باشد، یا فیسبوک، توییتر و لینکدین، از طریق ویدیوی آنلاین یا تصاویر، یا مقالات یا اوراق سفید، این توانایی را دارید که به صورت مداوم برندتان را بسازید- کسب و کارتان را برای مشتریانتان موثقتر، و قابل اعتمادتر و دسترسی به آن را آسانتر کنید. وقتی نوبت به ساخت برند خودتان میرسد، شبکههای اجتماعی هماهنگ کنندهی خوبی هستند و فرصت فوقالعادهای دراختیار دارید تا برند کسب و کار کوچکتان را بزرگ کنید.
۹. درخواست توصیه نامه کنید
اواخر ۲۰۱۱ بود که به بنبست خوردیم. مشتری جدیدی نداشتیم، و برای نخستین بار در کسب و کار، من و همسرم به این فکر میکردیم آیا میتوانیم به رشد کسب وکارمان ادامه دهیم یا نه. سپس، یکی از مشاوران ما گفت، ‘آیا از مشتریانتان تقاضای توصیهنامه کردهاید؟’
بهنظر بدیهی میآمد، درست مانند ایدههای خوب زیادی که واقعیت داشتند. پس همین کار را کردیم و درخواست توصیهنامه کردیم، و چیز بعدی که دیدیم سیل مشتریان بود که به رونق کسب و کار و بازگشایی واحدهای تعطیلشده منجر شد. دریافت توصیه نامه از مشتریان کنونیتان بهترین شکل بازاریابی بودهاست و خواهد بود، چرا که اگر کارتان را خوب انجام دهید، آنها هم به شما کمک میکنند. پس اگر درخواست توصیه نامه نکنید هیچ شانسی برای بقا ندارید.
۱۰. همهچیز به آدمها بستگی دارد
Likeable Media و Likeable Local بدون کارمندان، شرکا و مشاورانمان به هیچجا نمیرسید. پنج مورد از نه مورد بالا به افراد مرتبط است. حقیقت این است که، فعالیت شما بهعنوان یک کارآفرین و رهبر سه جنبه دارد: افق و استراتژی را تعیین کنید، اطمینان حاصل کنید پول کافی در حسابتان برای پرداخت چکها هست، و آدمهای درستی را در مسندهای درست بنشانید. افرادی که استخدام یا اخراج میکنید، آدمهایی که با آنها شراکت میکنید یا نمیکنید، کسانی که از آنها مشاوره میگیرید یا تصمیم میگیرید از آنها مشاوره نگیرید- این آدمها هستند که باعث موفقیت یا شکست شما میشوند. این آدمها به شما کمک میکنند تا از ۰ به ۵۰۰ میلیون، یا از ۰ به ۱۰ میلیارد، یا از ۰ به ۵۰۰ میلیارد برسید.
کسب و کار شما یعنی آدمهایی که در کنارتان دارید. آدمهایی که در اطرافتان هستند ضامن موفقیت آیندهی شما هستند. همین حالا دست به کار شوید و آدمهای درستی دور هم جمع کنید و کسب وکار کوچک رؤیاییتان را بسازید.