0
  • No products in the cart.
 

بیماری های روانی کودکان: ۱۵ نشانه مشکلات سلامت روانی کودک

هلدینگ توسعه دهندگان | آموزش مجازی | اخذ ایزو | طراحی سایت > مجله توسعه دهندگان  > موضوعات عمومی  > بیماری های روانی کودکان: ۱۵ نشانه مشکلات سلامت روانی کودک

بیماری های روانی کودکان: ۱۵ نشانه مشکلات سلامت روانی کودک

پژوهش‌ها نشان داده‌اند، آدم‌هایی که از مشکلات روانی رنج می‌برند، ممکن است از زمان نوزادی‌شان علائم و نشانه‌های خاصی از خود بروز می‌دادند. در حقیقت، امروزه متخصصانی وجود دارند که قادر هستند از بدو تولد تا سه سالگی به سلامت روانی کودکان کمک کنند. در ادامه این نوشتار با مهمترین نشانه های بیماری های روانی کودکان آشنا می شویم.

نوزادان ممکن است احساس اضطراب، استرس، و حتی افسردگی را تجربه کنند؛ با این حال، تشخیص مشکلات روانی در نوزادانی که هنوز نمی‌توانند در مورد افکار و احساسات‌شان صحبت کنند، بسیار دشوار است. بسیاری از رفتارهای خاص، عوامل محیطی و هم‌چنین سابقه‌ی خانوادگی می‌توانند خطر مواجهه‌ی نوزادان با چالش‌های روانی را در آینده افزایش دهند. اگر والدین از قرار داشتن نوزادشان در معرض خطر ابتلا به بیماری روانی آگاه باشند و بتوانند شرایط را درک کنند، نیمی از راه را برای کمک به وضعیت کودک‌شان طی کرده‌اند.

اطمینان از سلامت نوزادان، ارزیابی وضعیت آن‌ها، و دریافت مشاوره‌های مناسب و / یا روان درمانی مراحل بعدی را تشکیل می‌دهند. وقتی صحبت از مقابله با بیماری روانی به میان می‌آید، هر چه مداخله و درمان زودتر اتفاق بیفتد، بیمار دارایپیش‌آگهی بهتری خواهد بود. به همین خاطر نیز، لازم است والدین از نشانه‌های هشدار دهنده‌ی احتمالی بیماری روانی آگاه باشند و با استفاده از توصیه‌ها و مشورت‌های متخصصین این حوزه، به پیگیری درمان‌های لازم بپردازند.

با این‌که هیچ کس نمی‌تواند آینده را پیش‌بینی کند، راه‌های بسیاری وجود دارند که والدین جهت کمک به نوزادان‌شان برای آغاز زندگی با بهترین شکل ممکن، می‌توانند از آن‌ها بهره بگیرند. یکی از این راه‌ها، آگاهی از علائم و نشانه های بیماری های روانی کودکان است. تا انتهای این مقاله با سایت بازده همراه باشید، تا از ۱۵ نشانه‌ی بیماری های روانی کودکان آگاه شوید.

بیماری های روانی کودکان

۱۵. مشکلات دلبستگی

ایجاد احساس دلبستگی یا تعلق به والدین و سایر عزیزان یکی از مراحل طبیعی در دوران نوزادی است. این دلبستگی‌ها حسی از امنیت را برای نوزاد فراهم می‌سازند و در ایجاد اعتماد به نفس و مهارت‌های مقابله‌ای برای آینده به آن‌ها کمک می‌کنند. دلبستگی هنگامی شکل می‌گیرد که نوزاد دائما در معرض نوازش، راحتی، و مراقبت باشد – هم‌چنین، هنگامی که نیازهای‌شان برآورده می‌شوند، و احساس امنیت، محافظت، و دوست داشته شدن می‌کنند.

ایجاد دلبستگی سالم و قوی نخستین مرحله برای یادگیری عشق ورزیدن و اعتماد کردن به دیگران و هم‌چنین ایجاد آگاهی از احساسات و نیازهای سایر آدم‌ها است. این مرحله راه را جهت ایجاد و حفظ روابط سالم با دیگران در تمام طول زندگی هموار می‌کند.

در صورتی که نوزاد نادیده گرفته شود یا آزار ببیند، از یک پرستار به پرستار دیگر دست به دست شود، از والدین‌اش جدا بیفتد یا هنگامی که والدین (احتمالا به دلیل افسردگی یا بیماری) از لحاظ عاطفی و هیجانی سرد و بی‌احساس باشند، ممکن است دلبستگی به طور کامل در نوزاد تشکیل نشود یا دچار اختلال شود. مشکلات دلبستگی می‌توانند تا سنین بزرگسالی همراه فرد باشند، و باعث ایجاد بسیاری از چالش‌های روانی برای وی شوند.

گاهی اوقات، علائم اولیه‌ی اختلال دلبستگی ممکن است مشابه‌ی نشانه‌های اوتیسم و اختلال کم توجهی – بیش فعالی باشند؛ این علائم عبارت هستند از بی‌قراری و عدم احساس راحتی، گوشه‌گیری و عدم ایجاد رابطه، تنفر از برقراری تماس بدنی، و ناتوانی در ایجاد تماس چشمی یا خندیدن.

۱۴. دارای والدینی قربانی و بازمانده از سوءرفتار

ضروری‌ترین اقدامی که یک قربانی و بازمانده از سوءرفتار می‌تواند برای کودکان‌اش انجام دهد، درخواست کمک برای مقابله با اهریمنی است که از گذشته در وجودش وی را عذاب می‌دهد؛ اشتباه بزرگی که ممکن است این گونه افراد مرتکب شوند تلاش برای پنهان‌سازی این اهریمن و ادامه‌ی تحمل آن است. سوءرفتارهای گذشته می‌توانند اثر پروانه‌ای مخربی بر زندگی این افراد بگذارند – حتی اثر منفی این سوء رفتارها می‌تواند به زندگی کودکان‌شان نیز سرایت کند. آگاهی از این حقایق دلیل کافی را برای اهمیت دریافت مشاوره از متخصصان فراهم می‌کند.

زندگی قربانیان و بازماندگان سوءرفتارهای گذشته غالبا مملو از بحران‌های متوالی است که بر روابط، حرفه، و استقلال مالی‌ این افراد تاثیر می‌گذارند. در اثر این بحران‌ها، زندگی این افراد ممکن است دائما دارای آشفتگی‌های داخلی (و حتی خارجی) باشد که در اثر این آشفتگی‌ها، توانایی‌شان برای ایجاد زندگی قابل پیش‌بینی، طبیعی، و باثبات سلب می‌شود.

از آن‌جا که نوزادان برای داشتن احساس امنیت،‌ ایجاد دلبستگی‌های سالم، و پیشرفت اساسی نیازمند زندگی با ثبات و طبیعی هستند،‌ وجود آشفتگی در زندگی می‌تواند تاثیری به شدت منفی بر آن‌ها بگذارد.

این وضعیت حتی می‌تواند به بروز مشکلات روانی در زندگی آینده‌شان منجر شود؛ مشکلاتی از جمله افسردگی، اضطراب، اعتیاد، اختلالات تغذیه‌ای، و احتمالا ارتکاب خودکشی.

۱۳. ناراحتی و تسکین ناپذیری نوزاد

مطالعات نشان داده‌اند، کودکانی که از اختلالات رفتاری یا بیماری روانی رنج می‌برند، معمولا از همان دوران نوزادی نشانه‌هایی احتمالا به صورت گریه‌ی بیش از حد و / یا مشکلات خواب از خود بروز می‌دهند. با این‌که ناراحتی و تسکین ناپذیری کودک ممکن است دلیلی جدی‌تر از مشکلاتی نظیر کولیک نوزادان، حساسیت (آلرژی)، تحریک شدن، و حتی خستگی نداشته باشد، تسکین ناپذیری نوزاد می‌تواند پیش‌درآمدی برای سایر علائم و مشکلات در آینده باشد. به همین دلیل، عدم دست کم گرفتن اهمیت گریه‌ی بیش از اندازه‌ی نوزاد – به خصوص هنگامی که والدین احساس می‌کنند ممکن است موضوعی جدی در میان باشد – از اهمیت بالایی برخوردار است.

هنگامی که والدین در کنار نوزاد هستند، حفظ آرامش و سرزندگی آن‌ها بسیار بااهمیت است؛ به این ترتیب، نوزاد می‌تواند امنیت و دریافت عشق را احساس می‌کند. از آن‌جا که گریه‌ی شدید و بیش از حد می‌تواند علامتی برای چالش‌های روانی آتی باشد، والدین در صورت نگرانی از این وضعیت، قطعا باید برای دریافت مشاوره با پزشک و فرد متخصص مشورت کنند.

چنان‌چه نوزاد از عارضه‌ای جدی‌تر از کولیک وخیم نوزادان رنج ببرد، اقدامات درمانی باید در اسرع وقت شروع شوند. هنگامی که صحبت از مقابله با مشکلات روانی احتمالی به میان می‌آید، هر چه اقدامات درمانی زودتر شروع شوند (چه از طریق مشاوره و چه حتی روان‌درمانی) برای آینده‌ی نوزاد بهتر است.

۱۲. فقدان یا محدودیت تماس چشمی

برقراری تماس چشمی یکی از مهم‌ترین نشانه‌های رفتاری برای نوزادان به شمار می‌رود. برقراری تماس چشمی از طریق ایجاد اتصال هیجانی میان نوزاد و سرپرست نوزاد، باعث پیشرفت فرایند ایجاد تعلق خاطر میان نوزاد و اطرافیان‌اش می‌شود. به علاوه، این مسئله به عنوان یکی از ابتدایی‌ترین اشکال برقراری رابطه میان انسان‌ها شناخته می‌شود، و بستری را برای ایجاد روابط طولانی‌ مدت با دیگران فراهم می‌کند.

اگر نوزاد تماس چشمی برقرار نکند یا به نظر برسد به طور کلی از برقراری تماس چشمی اجتناب می‌کند، گاهی اوقات این مسئله می‌تواند نشانه‌ای از مشکلی بزرگ‌تر باشد. عدم برقراری تماس چشمی ممکن است نشانه‌ی هشدار اولیه‌ی اوتیسم یا مشکلات روانی از قبیل اضطراب، افسردگی، و حتی اسکیزوفرنی باشد. در هر حالت، ارزیابی کامل نوزاد توسط یک فرد متخصص ضرری به همراه ندارد – حتی اگر در نهایت پزشک مسئله‌ی نگران کننده‌ای را تشخیص ندهد.

وقتی صحبت از احتمال وجود مشکلات روانی به میان می‌آید، نوزادان‌ و والدین‌شان، هر دو، از تشخیص و مداخله‌ی به موقع در بیماری نفع خواهند برد. مراجعه نزد افراد متخصص می‌تواند فرایندی طولانی مدت و فرسایشی باشد؛ از این رو، شروع اقدامات درمانی به محض بروز و مشاهده‌ی علائم بیماری بسیار عقلانی است.

۱۱. ابتلای والدین به بیماری روانی

اگر یکی از والدین نوزاد (یا هر دو) مبتلا به بیماری روانی (از جمله افسردگی پس از زایمان) باشند، خطر ابتلای این نوزاد به مشکلات روانی مشابه، قطعا بالاتر خواهد بود. این مسئله ممکن است دلایل ژنتیکی داشته باشد، یا به خاطر بی‌ثباتی و تحولات هیجانی باشد که ممکن است در طول دوران نوزادی و کودکی اتفاق بیفتند.

خوشبختانه، جهت کمک به کاهش عوامل خطر بروز مشکلات روانی برای کودک، اقدامات بسیاری می‌تواند صورت داد؛ از جمله

الف. عدم پنهان‌سازی بیماری والدین یا عدم تظاهر به این‌که همه چیز خوب پیش می‌رود. این مسئله بسیار مهم و حیاتی است. هر چه کودک اطلاعات بیش‌تری درباره‌ی بیماری والدین داشته باشد، احتمال افزایش اضطراب وی در این خصوص کم‌تر می‌شود.
ب. ایجاد محیطی باثبات و برنامه‌ی روزانه‌ای پیش‌بینی پذیر برای نوزاد / کودک. وقتی والدین (یا یکی از آن‌ها) از بیماری روانی رنج ببرد، عملی کردن این مسئله بسیار دشوار خواهد بود.
پ. دریافت مشاوره یا حتی اقدام برای روان‌درمانی. صحبت کردن با یک متخصص می‌تواند برای والدین و کودک، به اندازه‌ی یک دنیا تفاوت مثبت ایجاد کند.

ت. ترغیب به ایجاد و پرورش رابطه‌ی میان کودک و پدر یا مادری که دچار بیماری روانی است. دریافت عشق از سمت والدین برای کودک بسیار لازم و حیاتی است؛ حتی اگر والدین (یکی از آن‌ها یا هر دو) دچار بیماری باشند.
ث. معرفی مدل‌های سالم و بالغی از افراد بزرگسال به نوزاد / کودک، و هم‌زمان ترغیب وی به ایجاد رابطه با افراد هم سن و سال در خارج از خانه. این کار به کودک کمک می‌کند حس قدرتمندی از خود ایجاد کند.

۱۰. واکنش‌های بیش از حد نوزاد

نوزاد انسان به گونه‌ای خلق شده است که در برابر نیازها، غرایز طبیعی، و اتفاقات اطراف واکنش نشان می‌دهد. وقتی گرسنه باشد، گریه می‌کند؛ وقتی بغل‌اش می‌کنید، گریه‌اش متوقف می‌شود؛ هنگامی که فردی در حال صحبت کردن باشد، نوزاد به وی نگاه می‌کند.

نحوه و میزان واکنش نوزاد به سایر آدم‌ها، محرک‌های خارجی، و حتی نیازهای شخصی‌شان پیام مهمی برای متخصصان به همراه دارد. بعضی از نوزادان بیش از حد به همه چیز واکنش نشان می‌دهند – این گونه نوزادان به شدت توجه و مراقبت زیادی از والدین‌شان طلب می‌کنند. به هر دلیل، این نوزادان در مقایسه با دیگران، آن‌چنان ساکت و آرام نیستند.

با این‌که این علائم ممکن است فقط حساسیت‌های زودگذر یا حتی خصوصیات شخصیتی دائمی باشند، در برخی موارد می‌توانند نشانه‌هایی از بروز چالش‌های روانی در آینده باشند.

نشانه‌هایی که بر واکنش بیش از حد نوزاد دلالت می‌کنند، عبارت هستند از

الف. گریه‌ی فوری
ب. درخواست مداوم و حریصانه‌ی غذا
پ. عادات به شدت نامناسب خواب
ت. ناتوانی در خود تسکینی
ث. وجود تنش‌های مداوم در ماهیچه‌ها
ج. نشان دادن واکنش‌های شدید هنگام ناراحتی

والدینی که وجود بسیاری از این ویژگی‌های شخصیتی را در نوزادشان تشخیص داده‌اند، باید بی‌درنگ نگرانی‌های‌شان را با یک فرد متخصص در میان بگذارند.

۹. مشکلات شدید خواب

بیدار شدن نوزاد در طول شب برای غذا خوردن، تعویض پوشک، و در آغوش گرفته شدن مسئله‌ای کاملا طبیعی است. با این حال، تفاوت برجسته‌ای میان الگوهای بیدار شدن معمولی برای غذا و تعویض پوشک، و ابتلا به اختلال واقعی خواب وجود دارد. طبق نتایج مطالعات علمی، ۲۰ الی ۴۰ درصد تمام نوزادان و خردسالان، به نوعی، دچار مشکلات خواب هستند – اگرچه این مشکلات لزوما شامل اختلالات بالینی خواب نمی‌شوند.

مشکلات خواب به صورت غیر قابل انکاری با بیماری روانی در ارتباط هستند. در حقیقت، پژوهشگران نروژی دریافته‌اند، اختلالات خواب در نوزادان می‌تواند پیامدهای بلند مدتی داشته باشند و حتی ممکن است نشانه‌ای از بروز مشکلات روانی در آینده باشند. بنابراین، آیا عادات نامناسب خواب به مشکلات روانی منجر می‌شوند یا مشکلات روانی باعث بروز مشکلات خواب می‌شوند؟ پژوهشگران معتقدند هر دو عامل بر یکدیگر تاثیر می‌گذارند و می‌توانند به ایجاد چرخه‌ی معیوب بی‌پایانی منجر شوند.

شایع‌ترین اختلال خوابی که در نوزادان و کودکان تشخیص داده می‌شود، بی‌خوابی است – در اثر این اختلال، کودکان با دشواری به خواب می‌روند و هنگامی که می‌خوابند، ممکن است به آسانی از خواب بیدار شوند. سایر مشکلات مربوط به خواب عبارت هستند از پُر خوابی (کودک می‌خواهد دائما بخوابد) و خواب‌پریشی (دچار شدن به کابوس، ترس‌های شبانه، وخواب‌گردی).

۸. ابتلای والدین به سوءمصرف مواد

با این‌که اعتیاد و سوءمصرف مواد معمولا در افراد مبتلا به مشکلات روانی شایع است، ولی لزوما هیچ ارتباط مستقیمی میان آن‌ها وجود ندارد. عده‌ای معتقدند، استفاده از الکل و مواد مخدر، ممکن است روشی باشد که فرد برای خود درمانی علائم بیماری‌اش به کار می‌برد. ولی از آن جا که سوءمصرف مواد می‌تواند عوارض جانبی ایجاد کند؛ این مسئله ممکن است علائمی را که فرد در وهله‌ی اول، برای تسکین آن‌ها دچار سوءمصرف شده است، وخیم‌تر کند. سوءمصرف مواد می‌تواند حتی باعث تحریک بروز علائم جدیدتری نیز بشود.

مواد مخدر و الکل با داروهای تجویزی پزشک و داروهای ضد افسردگی سازگار نیستند. این مواد ممکن است اثرات مطلوب داروهای تجویزی را ضعیف کنند یا حتی آن‌ها را به طور کلی بی‌اثر سازند. و چنان‌چه،‌ از ابتدا، شخص در معرض ابتلا به بیماری روانی قرار داشته باشد، سوءمصرف مواد می‌تواند به آسانی شخص را در آستانه‌ی در هم شکستگی روانی قرار دهد.

نوزادان و کودکان افراد مبتلا به سوءمصرف مواد، به دلایل مختلف، بیش‌تر از سایرین در معرض ابتلا به بیماری روانی هستند؛ دلایلی از جمله

الف. وجود سابقه‌ی خانوادگی؛ ژنتیک نقش بسیار مهمی در بیماری روانی و سوءمصرف مواد بازی می‌کند.
ب. آشفتگی محیط خانواده؛ که باعث می‌شود احتمال ایجاد اثرات منفی در کودکان در خانه افزایش یابد.
پ. چالش‌های مربوط به سوءمصرف مواد در والدین؛ که می‌توانند پیامدهای دائمی رفتاری، شناختی، و روانی برای کودک داشته باشند.

۷. عدم تعامل نوزاد

هنگامی که نوزاد، ابتدا، شروع به تعامل با والدین یا سرپرستان‌اش می‌کند، فرایند یادگیری نحوه‌ی اجتماعی شدن را آغاز می‌کند. نخستین لبخند، خنده، زمزمه، و نخستین باری که تماس چشمی برقرار می‌کند – این گونه رفتارها نشان‌دهنده‌ی نحوه‌ی ایجاد اتصالات معنادار نوزاد با دیگران و شروع روند ایجاد رابطه با اطرافیان هستند.

هنگامی که والدین یا سرپرست نوزاد به این رفتارها پاسخ‌ها و واکنش‌های مثبت نشان می‌دهند، نوزاد با کسب اعتماد به نفس و امنیت و در عین حال، با یادگیری نحوه‌ی پاسخ‌دهی و سازگار شدن با جهان اطراف‌اش، به تلاش‌های خود ادامه می‌دهد.

چنان‌چه نوزاد تا زمان رسیدن به نخستین سالگرد تولدش، علاقه‌ای به تعامل با هیچ یک از اطرافیان (اعم از والدین / نخستین سرپرست) نشان ندهد، نگرانی‌هایی درباره‌ی سلامت روان نوزاد ایجاد می‌شود. همین نگرانی‌ها نیز در مورد کودک یک ساله‌ای که به جز والدین‌اش (یا نخستین سرپرست‌اش) با هیچ کس دیگری – حتی با تشویق – تعامل نمی‌کند، وجود خواهد داشت.

این عدم تعامل ممکن است به دلیل احساس ترس و استرس در کودک باشد. ولی این علائم ممکن است نشان‌دهنده‌ی اوتیسم یا چالش‌های روانی آتی باشند. در هر دو صورت، اکیدا توصیه می‌شود برای بررسی بیش‌تر وضعیت کودک، با یک متخصص مشورت شود.

۶. قرار گرفتن نوزاد در معرض برخوردهای خشونت‌آمیز

وقتی نوزاد دچار تجربه‌ی برخوردهای خشونت‌آمیز یا سوءرفتار (حتی غیر مستقیم) می‌شود، این تجربه می‌تواند بر مراحل حساس رشد مغز نوزاد اثر منفی داشته باشد. احساس ناامنی، ترس، و استرس می‌تواند به هیپوکامپ آسیب بزند و فرایند طبیعی رشد مغز نوزاد با دچار اختلال کند. این آسیب، در آینده، می‌تواند به افزایش خطر ابتلا به افسردگی، اعتیاد، و حتیاختلال استرسی پس از آسیب روانی منجر شود.

لازم است والدین از این مسئله آگاه باشند که اعمال و رفتارهای‌ منفی‌شان – حتی اگر مستقیما کودکان‌شان را هدف قرار ندهند – هم‌چنان می‌توانند به همان اندازه آسیب‌رسان باشند که کودکان مستقیما هدف این اعمال و رفتارها قرار بگیرند. نوزادان و کودکان مشتاق و نیازمند فضایی طبیعی و باثبات در زندگی‌شان هستند. اگر فضای خانه برای آن‌ها آشفته و ناراحت کننده باشد، زندگی‌شان می‌تواند در معرض آسیب قرار بگیرد.

پژوهش‌ها ثابت کرده‌اند، تجربه‌ی سطوح بالایی از استرس در دوران جوانی، می‌تواند بر توانایی فرد برای مقابله با استرس (حتی در سطوح طبیعی) در آینده تاثیرگذار باشد. اساسا، تجربه‌ی استرس در مراحل اولیه، توانایی فرد را برای مدیریت آن در مراحل بعدی زندگی تضعیف می‌کند.

۵. عدم علاقه به نوازش و آغوش

به گفته‌ی روانشناسان، بیش‌تر نوزادان مشتاق تماس نزدیک فیزیکی هستند. نوازش‌ها و آغوش‌های گرم به آن‌ها کمک می‌کنند احساس امنیت، راحتی، و عشق کنند و به عنوان نخستین مرحله از ایجاد اتصالات و روابط طولانی مدت با سایر آدم‌ها به شمار می‌روند. روانشناسان معتقدند، احساس بسیاری از نوزادان معمولی دقیقا خلاف این مسئله است. برای برخی از نوزادان، تماس نزدیک می‌تواند احساس خفگی و محدودیت ایجاد کند – و باعث شود دچار استرس و اضطراب شوند.

والدین نوزادانی که ظاهرا به تماس فیزیکی علاقه ندارند، لازم است با فرزندان‌شان هم‌چنان مهربانانه رفتار کنند و هم‌زمان، برای اتصال به آن‌ها از سایر روش‌ها استفاده کنند. این نوزادان ممکن است برقراری تماس چشمی یا گوش دادن به صدای حرف زدن یا آواز خواندن را به نزدیکی فیزیکی ترجیح دهند. آن‌ها حتی ممکن است به تماس یا نوازش عاشقانه علاقه‌مند باشند – با این حال، از زندانی شدن در آغوش تنگ والدین فرار می‌کنند.

از سویی دیگر، به گفته‌ی روانشناسان، این رفتار (عدم علاقه به تماس فیزیکی) می‌تواند ریشه در برخی عوامل مشکلات و اختلالات بدنی داشته باشد. به همین دلیل، لازم است والدین، جهت انجام بررسی‌های دقیق و رفع هرگونه نگرانی‌ در خصوص سلامت نوزاد، وی را نزد یک متخصص ببرند. گاهی اوقات عدم علاقه به لمس و نوازش می‌تواند نشانه‌ی اولیه‌ی اوتیسم،اختلالات رشدی و / یا مشکلات روانی باشد.

۴. عدم برخورداری والدین از حمایت دیگران

آگاهی از وضعیت سلامت روان نکته‌ای کلیدی برای پیشگیری و هم‌چنین درمان اولیه‌ به شمار می‌رود. وقتی والدین عضوی از یک شبکه‌ی بزرگ‌تر می‌شوند، قادر خواهند بود به شکل بهتری بر نیازها و تمام جوانب سلامت نوزادشان تمرکز کنند. آن‌هایی که به تازگی صاحب فرزند شده‌اند، چنان‌چه احساس تنهایی و جدا ماندگی کنند و آن‌چنان تحت فشار مسئولیت‌های‌شان قرار بگیرند که گویی بار تمام دنیا بر دوش آن‌ها قرار گرفته است، به سختی خواهند توانست از پس وظایف‌شان بر بیایند.

حمایت خانواده حقیقتا می‌تواند سطوح هورمون استرس مادر (که به تازگی صاحب فرزند شده است) را کاهش دهند؛ این مسئله به طور چشمگیری می‌تواند احتمال بروز افسردگی پس از زایمان را کاهش دهد. هنگامی که والدین نوزاد، در صورت نیاز، بتوانند برای دریافت توصیه، راهنمایی، و کمک به خانواده، دوستان، و متخصصان این امر مراجعه کنند، برطرف کردن هرگونه مشکلی که ممکن است در خصوص نگهداری از نوزاد برای‌شان پیش بیاید، بسیار آسان‌تر خواهد بود. در این صورت، احتمال نادیده گرفته شدن هرگونه نشانه و علامتی که نوزاد در حال دست و پنجه نرم کردن به آن‌ها باشد، کاهش خواهد یافت. و در نهایت، برای حفظ سلامتی نوزاد و هم‌چنین والدین نوزاد، دریافت کمک و مداخله‌ی به موقع در طول مراحل حساس زندگی نوزاد از اهمیت بالایی برخوردار خواهد بود.

۳. بد غذایی شدید نوزاد

مطالعات اخیر نشان داده‌اند، نوزادانی که به آن‌ها اصطلاحا “‌بد غذا‌”‌ گفته می‌شود، ممکن است در معرض خطر ابتلا به شماری از مشکلات روانی از قبیل اضطراب، افسردگی، و اختلال کم توجهی – بیش فعالی قرار داشته باشند. به منظور کاهش این خطر، به بسیاری از متخصصان توصیه شده است به والدین نوزادانی که حتی سطوح خفیفی از “‌گزیده خوری‌”‌ را از خود نشان می‌دهند، راهنمایی‌های خاصی ارائه دهند.

والدین باید در این خصوص به غریزه‌شان اعتماد کنند – چنان‌چه احساس می‌کنند مسئله‌ی خاصی در این مورد وجود دارد، با این فرض که نوزاد بد غذای‌شان کمی لوس شده است یا با این امید که بد غذایی نوزاد یک مرحله‌ی زودگذر است، به سادگی از این مسئله عبور نکنند.

نشانه‌هایی که این بد غذایی می‌تواند به مشکلات بزرگ‌تری منجر شود، عبارت هستند از

الف. نوزاد از همان آغاز، با شیر مادر و شیر خشم مشکل دارد.
ب. نوزاد به آسانی یا مکررا احساس تهوع یا خفگی می‌کند.
پ. به نظر می‌رسد، نوزاد به شدت به بو حساس است.
ت. غذا خوردن نوزاد همیشه با دردسر همراه است.
ث. کودک با جویدن مشکل دارد و / یا هجده ماهگی را رد کرده است و هم‌چنان غذای پوره‌ای می‌خورد.

لازم است در این شرایط، والدین خونسردی‌شان را حفظ کنند و در هر مسئله‌ای که به غذای خوردن نوزاد مربوط می‌شود، از اجبار یا تهدید دوری کنند. این کار می‌تواند چرخه‌ای معیوب از استرس و اضطراب را ایجاد کند که در غالب اوقات، مشکل را حل نمی‌کند. چنان‌چه غذا خوردن نوزاد همیشه با دردسر همراه است، والدین باید نوزادشان را برای بررسی احتمال وجود مشکلات اساسی در سلامتی نوزاد، و هم‌چنین حساسیت یا مشکلات حسی،‌ نزد یک متخصص ببرند. به این ترتیب، جهت کمک به تسکین اضطراب (والدین و نوزاد) مربوط به مشکلات غذایی، می‌توانند همکاری‌های لازم را با فرد متخصص به عمل بیاورند.

۲. از دست دادن مهارت

یکی دیگر از نشانه‌های نگران کننده بیماری های روانی کودکان در خصوص ایجاد چالش‌های روانی آتی در نوزاد هنگامی بروز می‌کند که نوزاد دچار پسرفت یا از دست دادن مهارت‌هایی باشد که تاکنون یاد گرفته است. در ابتدا، این طور به نظر می‌رسید نوزاد، به طور طبیعی، در کسب مهارت‌های مهم زندگی در حال موفقیت است؛ ولی ناگهان مهارت‌های زبانی، اجتماعی، و حرکتی‌اش را از دست می‌دهد. فرایند از دست دادن این مهارت‌ها می‌تواند تدریجی یا سریع باشد، و ممکن است باعث ناامیدی و اضطراب در نوزاد شود؛ این مسئله می‌تواند به تغییرات رفتاری نوزاد نیز منجر شود.

به خاطر داشته باشید، هنگامی که نوزاد شروع به یادگیری مهارت‌های جدید می‌کند، ابتدا به نظر می‌رسد مهارت‌های قبلی را از یاد برده است. ولی نوزاد ممکن است به دلیل مشغولیت ذهنی ناشی از تلاش برای یادگیری مهارت‌های جدید، تمرکزش را از مهارت‌های پیشین برداشته باشد.

با این حال، از دست دادن مهارت می‌تواند به عنوان نشانه‌ای از اوتیسم یا اختلال انسجام‌گسیختگی کودکی (که به اوتیسم شباهت دارد) تلقی شود. اختلال انسجام‌گسیختگی کودکی نوعی اختلال خاص و نادر است که به نظر می‌رسد با تشنج و سایر مشکلات جسمی مربوط به مغز همراه باشد. ولی برای بیان نظرات قطعی در این خصوص، مطالعات و پژوهش‌های بیش‌تری مورد نیاز است.

به علاوه، تجربه‌ی استرس ناگهانی و شدید، تروما یا بروز مشکلی بزرگ در زندگی نیز از دیگر دلایل پسرفت مهارتی نوزاد به شمار می‌روند.

۱. کم واکنش بودن نوزاد

کم واکنش بودن نوزاد نیز ممکن است یکی از نشانه های بیماری های روانی کودکان باشد و عامل نگران کننده‌ای است. حساسیت کم‌تر از حد انتظار نوزاد به محرک‌های حسی، عدم واکنش مناسب به تماس بدنی یا افزایش بیش از حد دما، و عدم آگاهی از خیس یا کثیف شدن از جمله علائم کم واکنش بودن نوزاد هستند. این نوزادان به خاطر خستگی، گرسنگی، یا نیاز به تعویض پوشک لزوما سر و صدا ایجاد نمی‌کنند. به نظر می‌رسد آن‌ها سست، کم انرژی، و غرق در دنیای خودشان هستند.

اگر نوزاد چنین علائمی را از خود نشان می‌دهد، لازم است توسط یک متخصص معاینه شود. معمولا پزشک متخصص وضعیت جسمی نوزاد را بررسی می‌کند و سپس، برای کسب اطلاعات بیش‌تر درباره‌ی سابقه‌ی خانوادگی، سابقه‌ی پزشکی، و پیشرفت‌های مهم نوزاد با والدین یا سرپرست نوزاد صحبت می‌کند. متاسفانه، آزمون‌های خاصی وجود ندارند که پزشک متخصص بتواند برای تشخیص قطعی این وضعیت از آن‌ها کمک بگیرد – پزشک فقط بر اساس ترکیبی از مشاهدات، مصاحبه‌ها، و علائم موجود می‌تواند تصمیم‌گیری کند.

کم واکنش بودن نوزاد می‌تواند نشانه‌ای از اختلال پردازش حسی باشد. هم‌چنین، این وضعیت می‌تواند نشانه‌ای از اختلال دلبستگی واکنشی نیز باشد؛ در اثر این اختلال، نوزاد قادر به ایجاد تعلق خاطر نیست، یا این‌که تعلق خاطر ایجاد شده در یک مرحله‌ی زمانی حساس دچار اختلال می‌شود.

No Comments

Post a Comment

Comment
Name
Email
Website