برای ابراز احساساتمان می توانیم از رنگ ها استفاده کنیم.
اغلب اوقات وقتی افراد ناراحت هستد، گفته می شود که «کبود» شده اند. شخص حسود را به این صورت توصیف می کنند که «از حسادت سبز شده است.»، افراد عصبانی «خون جلوی چشمشان را می گیرد» در حالیکه افراد خوشحال را با رنگ زرد توصیف می کنند و بر خلاف آن رنگ سیاه و سایه هایی از خاکستری مفهوم منفی دارند. چرا احساسات خاص با رنگ های خاص ارتباط پیدا کرده اند؟
تاثیر رنگ بر روی احساس مدتهای زیادی است که مورد علاقه هنرمندان، شاعران و فیلسوفان بوده است. در قرن نوزدهم، گوته اثر خود به نام تئوری رنگ ها را نوشت. (1810) که کتابی است در مورد طبیعت و عملکرد رنگ ها در ارتباط با حال افراد.
اثر گوته بیشتر شعرگونه است تا علمی و بر اساس تجربه ذهنی خودش است، اما تجربه احساسی مجذوب کننده ای از رنگ ها است. نویسنده مهم دیگر جوزف آلبرس است که مطالعات اولیه اش ب رروی تاثیر رنگ بر تغییر ادراک انسان متمرکز بود. (1963)
تحقیقات پذیرفته شده ای در زمینه روانشناسی رنگ ها وجود دارد، اما کارهای تجربی اندک و تنها تعدادی مطالعات سیستماتیک در این زمینه وجود دارند. این مطالعات با توجه به ارتباط بین احساسات و رنگ ها به دو دسته تقسیم می شوند. مورد اول به این موضوع اشاره دارد که این ارتباط فرهنگی است و بنابراین در فرهنگ های مختلف متفاوت است. مورد دیگر بیشتر از جنبه روانشناسی به ارتباط بین رنگ و حال افراد می نگرد که رویکردی جهانی است. به نظر می رسد دانشمندان در تحقیقاتشان به این نتیجه رسیده اند که رنگ بر روی حال افراد تاثیر می گذارد، اما آن ها بر سر اینکه چه رنگی، چه حالی را ایجاد می کند به توافق نرسیده اند.
علاوه بر آن، یافته های تحقیقات حاکی از آن است که سایه های متفاوت یک رنگ (برای مثال، آبی کم رنگ و آبی تیره) در افراد متفاوت، حال متفاوتی به وجود می آورد. علی رغم وجود تحقیقات اندک مربوط به این موضوع، اما روانشناسی رنگ ها در بازاریابی و برندسازی کاربرد گسترده ای دارد. از طرف دیگر، تئوری رنگ ها به ترکیب رنگ ها در هنر و طراحی اهمیت فراوان می دهد. پابلو پیکاسو گفت: «رنگ ها به دنبال تغییر احساسات، تغییر می کنند.»
تهیه شده توسط تیم R&D تدسا
منبع: یاهو