چگونه خودتان را توصیف می کنید؟
هرشخصی با این موضوع درگیر هست تا خود واقعی افراد اطرافش را بشناسد. معمولا در این موارد، وقتی که یک شخصی میخواهد شخص دیگر را توصیف یا تعریف کند، بیشتر بر روی موارد منفی ان شخص تمرکز میکند و اینکه چگونه نسبت به بقیه ی افراد مقایسه میشود. هیچ کسی اما شما میتوانید شخصیت خودتان را توصیف کنید ولی این مقاله به شما می گوید که چگونه خود را توصیف کنید جوری که توصیف کردنتان از خود، مثبت باشد نه منفی !در ادامه با مجله توسعه دهندگان همراه باشید.
قسمت اول : هویت خود را کشف کنید.
- خودتان را بشناسید. خودشناس باشید به خصوص جوری که این خود شناسی تان، با قضاوت کردن نباشد.
اینکه بتوانید خودتان را بشناسید، به شما کمک میکند تا خودتان را توصیف کنید. شما نیاز دارید تا متوجه بشوید که چه چیزی شما را توصیف میکند و روند افکارتان چگونه است قبل از اینکه شما متوجه بشوید که واقعا چه کسی هستید.
اگاهی از وضعیت فکری تان بدان معناست که به چیزهایی که فکر می کنید، توجه کنید و بتوانید الگوهای فکری خود را مشاهده کنید. برای مثال، شما ممکن است متوجه بشوید که مردم به چیزهایی که فکر می کنید، اهمیت نمیدهند و افکار و ایده های شما در کل برایشان مهم نیست. تشخیص دادن این افکار و به کار گیریشان قبل از اینکه باعث عصبانیت شما بشود، به شما کم میکند تا قسمت های مختلف هویت تان به یکدیگر وصل باشند.
وقتی که شما نسبت به روند و الگوهای فکری تان اگاه باشید، باید یاد بگیرید که این کار را به صورتی انجام دهید که با قضاوت نباشد. این بدان معناست که شما نسبت به الگوهای فکری خود اگاه هستید و انها را تصدیق می کنید اما خیلی خودتان را تحت فشار نگذارید.
مسلما هر شخصی دارای الگو های فکری منفی است. با توجه کردن به انها، باید انها را از ذهن تان حذف کنید.
- توجه کنید که چگونه به خودتان هویت می دهید. وقتی شما به چیزهایی راجع به خودتان و جهان فکر می کنید، توجه کنید که در این مسیر، به خصوص به راه هایی هم که شما با ان به خودتان هویت می دهید، نیز نگاه کنید. ببینید که از چه گروه ها و جوامعی استفاده می کنید تا هویت خود را بسازید. تمام اینها، به شما نشان میدهد که چگونه خودتان را ببینید و به شما می گوید که به چه چیزهایی اجازه میدهید تا شما را تعریف کند.
برای مثال، به چیزهایی مثل مذهب، ملیت، هویت جنسی نگاه کنید و به انها توجه کنید اگر روش هایی هستند که شما با انها خودتان را توصیف می کنید.
به قوانینی که به کار می گیرید، نگاهی بیندازید مثل شغل تان، موقعیت تان در خانواده (مادر، پدر، خواهر، برادر)، و وضعیت تاهل تان اینکه مجرد هستید یا ازدواج کرده اید و .. .
- فرآیندهای فکری و تعاریف خود را روشن کنید. برای اینکه نگاه کردن به روندهای فکری تان و تعاریف تان مقبول باشد و اینکه چگونه اینگونه موارد عمل می کنند و مشخص می کنند که چه کسی هستید، انها را در داخل دفترچه ای بنویسید وقتی که به انها پی می برید. شما قادر خواهید بود که ببینید که چگونه خودتان را در نظر گرفته اید و این امر، حذف کردن ارتباطات منفی را تسریع می کند. با روانکاو صحبت کنید و با ان پیش بروید، زیرا به شما کمک میکند تا الگوهای فکری و اینکه چه کسی هستید را درک کنید. انها همچنین به شما کمک میکنند تا با جنبه های منفی روند فکری خود سرو کله بزنید.
قسمت دوم: تعریغی از خود ایجاد کنید.
- تعاریف منفی که از خود دارید را ثبت کنید. انها را تبت و ضبط کنید و به انها توجه کنید تا بتوانید بر انها پیروز شوید. اینکه بر انها غلبه کنید، باعث میشود تا بخشی از ذهنتان از بین برود.
خودتان را هیچ وقت محدود روشهای منفی نکنید. تعریف خود، مشخص کننده ی فعالیت هست. پس برای مثال، اگر شما خودتان را به عنوان شخصی می دانید که ارتباط های عاشقانه ی بدی داشته است، شما هم اکنون، انرژیی که باید برای رابطه ی خوب داشته باشید را ندارید. این داستانی است که شما به خودتان گفته اید و سپس چونکه این داستان را قبول کرده اید، تاکنون به این منوال عمل کرده اید که باعث میشود تا داستان درست باشد.
- ارزش های اصلی خود را تشخیص بدهید.شما نمیخواهید که خودتان ر ا براساس فشارهای بیرونی تعریف کنید، زیرا فشارهای بیرونی ناپایدار هستند و در معرض تغییر مداوم هستند. با تعریف از خودتان براساس ارزشهای اصلی، شما شانس بهتری دارید تا تعریف پایدارتری از خود داشته باشید. شما هویت خودتان را از دست نمی دهید اگر براساس ارزشهای خودتان باشد مانند شفقت، شجاعت، صداقت. لیستی از این ارزشها را بنویسید و به صورت خردمندانه ای در زندگی خود ان را به کار بگیرید. بنابراین، اگر شجاعت یکی از ارزش های اصلی تان باشد، وقتی که در ایستگاه اتوبوس، شخصی مورد ازار و اذیت قرار گرفت؛ فرار نکنید یا اگر صداقت، ارزش اصلی تان باشد، اعتراف کنید که ساعت مورد علاقه پدرتان را گم کرده اید. اگر دلسوزی در همان لیست باشد، وقت خود را داوطلبانه در یک پناهگاه بی خانمان بگذرانید.
- خودتان را با روشهای مثبت تعریف و توصیف کنید. این بدان معنا نیست که شما اتفاقات منفی که در زندگی تان رخ میدهد را در نظر نمی گیرید. اینگونه اتفاقات منفی دقیقا مثل اتفاقات مثبت جزئی از شما هستند اما موارد منفی شما را توصیف نمی کند.
این بدان معناست که نگذارید که شرایط بیرونی بر هویت تان چیره باشد. این از یک عامل درونی می اید، از ارزش های اصلی که شما تاکنون انها را برای هویت تان مهم جلوه داده اید.
درک کنید که تجربه های منفی در زندگی تان، به شما علم و دانش و اگاهی میدهد. برای مثال، اگر شما تجارب بدی را در رابطه تان کسب کرده باشید، از انها درس بگیرید. اینگونه اتفافات به شما چه چیزی را راجع به اینکه شخصی که میخواهید باشید، یاد داده است؟