شاخص کلیدی عملکرد چیست؟
شاخص کلیدی عملکرد (KPI) چیست؟
شاخص کلیدی عملکرد، یا Key Performance Indicator یا به اختصار KPI، یک معیار است برای اینکه بدانید کسب و کارتان تا چه اندازه به اهداف اجراییاش دست یافته است. سود، رشد فروش، و حفظ کارکنان از شاخصهای کلیدی عملکرد یا KPIهای متداول هستند، اما در حقیقت تا هدفگذاری نکرده باشید نمیتوانید KPIهای درست را برای شرکتتان تعیین کنید. KPIهای شما معمولا از هدفهای کسب و کار سالانهای که تعیین میکنید منتج میشوند. آنها به نوعی شبیه GPS هستند، که شما را در مسیر درست به سوی مقصد مطلوبتان حفظ میکنند.
شاخص کلیدی عملکرد، یا Key Performance Indicator یا به اختصار KPI، یک معیار است برای اینکه بدانید کسب و کارتان تا چه اندازه به اهداف اجراییاش دست یافته است. سود، رشد فروش، و حفظ کارکنان از شاخصهای کلیدی عملکرد یا KPIهای متداول هستند، اما در حقیقت تا هدفگذاری نکرده باشید نمیتوانید KPIهای درست را برای شرکتتان تعیین کنید. KPIهای شما معمولا از هدفهای کسب و کار سالانهای که تعیین میکنید منتج میشوند. آنها به نوعی شبیه GPS هستند، که شما را در مسیر درست به سوی مقصد مطلوبتان حفظ میکنند.
تعداد زیاد، چه تعدادی است؟
KPIها نیز در سطوح مختلف استفاده میشوند. کسب و کارتان میبایست KPIهای سطح بالا را مقرر کند که تمام کارکنان برای رسیدن به آن کار کنند، و سپس هر واحد و بخش کسب و کار میبایست اقدامات اجرایی خودشان را داشته باشند تا آن KPIهای فراگیر یا سطح بالا محقق شوند.
اما زیادهروی نکنید- سعی کنید تعداد KPIها را در هر سطح به نهایتا شش عدد محدود کنید. بیش از آن ، تلاشتان، و تمرکز کارکنانتان، ممکن است آنقدر ریز و باریک شوند که تفاوت قائل شدن بین آنها ممکن نباشد. پس کسب و کار ممکن است چهار یا پنج KPI داشته باشد تا راهنمای رشد سالانهی شرکت باشد، و سپس هر واحد کسب و کار سه یا چهار KPI خودش را خواهد داشت که با KPIهای شرکت جفت و جور است، و بخشهایی که هر واحد کسب و کار را تشکیل میدهند ممکن است KPIهای مختص به نقش خود در شرکت را داشته باشند. به عنوان مثال، بخش بازاریابی ممکن است روی درصد بازده یا تعداد فرسته ها یا پستها در رسانههای اجتماعی در هر هفته تمرکز کند، در حالی که ترابری ممکن است سرعت بستهبندی و درصد تحویل به موقع محموله های را اندازهگیری کند.
KPIهای کارآمد
KPIها برای آن که اندازه فایدهمندی از عملکرد یک شرکت باشند، نیازمند چهار مشخصه هستند:
- بر سطر آخر گزارش عملکرد تاثیر بگذارد- نهایتا، هر KPI میبایست تاثیری مثبت بر سطر اصلی یا آخر گزارش عملکرد داشته باشد، مثلا یک گزارش مخارج شود یا نرخهای باز برخط.
- قابل اندازهگیری باشد- بهترین KPIها ساده و راحت قابل محاسبه هستند. با وجود این، اگر شما دادههای خاصی را دنبال نکنید- یا صرفا جمعآوری آن ممکن نباشد- وقت خود را در تلاش برای رسیدن به یک شاخص هدر ندهید.
- زمانمند باشد- برای مفید بودن، نیاز دارید که به نتایج KPI در وقت مناسب و واقعی دسترسی داشته باشید. دانستن این که نرخ رضایتمندی مشتریان در سال گذشته ۹.۸ بوده است، کمکی نمیکند اگر این اطلاعات را نه ماه بعد بهدست آورید.
- عملی باشد- از همه مهمتر، KPIها لازم است برای پیشرفت کردن به شما کمک کنند تا دست به اقدام بزنید. آنها لازم است به شما کمک کنند آنچه را که لازم است انجام شود تا تفاوتی ایجاد گردد بفهمید.
KPIهای متداول
هر KPI شرکت بر اساس اولویتهای سازمان متفاوت خواهد بود. به عنوان مثال والمارت، ممکن است روی KPIهای مالی تمرکز کند، چون هدفشان صرفه جویی در پول مشتریانشان است. زاپوس ممکن است بیشتر به پیگیری سایز سفارش کفش به صورت برخط علاقمند باشد. و LL Bean ممکن است تعداد خریدها به ازای مشتریان را اندازه بگیرد. تمام اینها بستگی به چیزی دارند که برای کسب و کارتان مهم است و گمان میکنید بزرگترین اثر را بر سوددهی کلیتان و رشد فروشتان دارد. ممکن است تصمیم بگیرید که هر هفته درصد بازده را رصد کنید که در این صورت سودآوری مهمترین بخش از دادههایی خواهد بود که قرار است مورد مطالعه قرار دهید.