تعریف و ایجاد فرهنگ سازمانی
فرهنگ سازمانی چیست ؟
وقتی کسی از یک کارمند میپرسد یک شرکت خاص برای کار کردن چه شکلی است، پاسخی که میگیرد خلاصهی خوبی از فرهنگ سازمانی یا فرهنگ شرکتی و جمعی Corporate Culture آن شرکت است. شکل محیط کار، نحوهی ارتباطات کارکنان با هم، میزان سخت-یا سهل- بودن مقررات ، نحوهی رخدادن ارتباطات، اولویتهای سازمان، و میزان استرسزا بودن جو همه جنبههایی از یک فرهنگ سازمانی هستند.
یک فرهنگ سازمانی خوب، یا مثبت، کارمندان و مشتریان وفاداری از به وجود میآورد. این برای کسب و کار خوب است. بنابراین احتمالا چندان جای تعجب ندارد که تحقیقات نشان میدهد یک فرهنگ سازمانی مثبت منبع اصلی مزیت رقابتی شرکت ها است.
پس چگونه یک فرهنگ مثبت می سازید ؟
ایجاد یک فرهنگ سازمانی
فرهنگ یک شرکت با چند جز یا مولفه ی مشهود و نامشهود شکل میگیرد که با هم محیطی را شکل میدهند که برای کار کردن مناسب است، یا نیست. در این جا بعضی از مولفه های پربسامد یا عنوان شده در متون مدیریتی ارائه میشود:
ارزشها.
هر آنچه یک شرکت میگوید نیروی محرک آن است- آنچه ارزش میداند- بر آنچه کارکنانش روی آن تمرکز دارند تاثیر خواهد گذاشت. فرهنگ یک شرکت که اهنیت دادن به مشتریان را ارزش میداند با شرکتی که خلاقیت یا سرعت یا دقت را ارزش میداند متفاوت خواهد بود. یکی از این دو فی نفسه نسبت به دیگری برتری ندارد، بلکه فقط بر نوع کارکنانی که استخدام میشوند و آنچه همه برای رسیدن به آن تلاش میکند تاثیر خواهد گذاشت.
کارکنان.
برای ساختن فرهنگ سازمانی متناسب با آنچه رهبران دوست دارند کسب و کار با آن شناخته شود، باید کارکنان با دقت استخدام کرد. هر کارمندی ضرورت دارد که فرهنگ و ارزشهای شرکت را با هم متناظر کند. شرکتهای دارای مطلوبترین فرهنگهای سازمانی زمان زیادی را صرف عضوگیری و مصاحبه برای استخدامهای جدید و همکاران بالقوه میکنند چون میدانند که برای پشتیبانی از یک فرهنگ همه ی اشخاص مهم و دارای نقش هستند.
محیط.
جایی که کارکنان باید کار کنند تاثیر بسزایی بر فرهنگ سازمانی خواهد داشت. همه را مثل ماهیان ریز در یک فضای تنگ با نور کم روی هم تلنبار کردن، احتمالا فرهنگی خواهد ساخت که بر منفیگرایی و شکایت کردن متمرکز است. در صورتی که یک فضا که باز و جادار است، فضای کاری زیاد دارد، احساسات مثبت و استرس کمتر را به بار خواهد آورد.
فضای کاری حائز اهمیت است
اقدامات.
این که چگونه یک شرکت ارزشها و ترجیحاتش را ابراز میکند نیز فرهنگ سازمانیاش را شکل میدهد. آیا اقداماتش با ارزشهایش میخواند یا نه؟ شرکتهایی که رضایتمندی مشتری را به عنوان بالاترین اولویت خود قرار میدهند میبایست رویهها و روندهایی داشته باشند که اطمینان حاصل کنند مشتریان از ارتباطشان با شرکت مشعوف هستند. رضایتمندی تضمین کننده است، نه پس گرفتن یا مرجوعی فوری، چون هیچ تاریخ انقضایی برای عودت نمیتواند سیاستهایی باشد که از چنین ارزشی (رضایتمندی) حمایت میکند.
فرصتهای برقراری ارتباط.
شرکتهایی که بیرون از کار برای معاشرت و شناختن یکدیگر وقت میگذارند فرصتهایی ایجاد میکنند برای شکلدهی روابط شخصی رضایتبخشتر. بعضی از شرکتها هر ساله جلسات بیرون از محیط کار دارند که در آن تمام کارکنان برای بحث دربارهی اموری که خوب پیش میرود و نیز کارها و اموری که خوب پیش نمیرود گردهم میآورند. بعضی شرکت ها هم دور همیهای بیشتر ولی کمتر رسمی را برنامهریزی میکنند مانند تیمهای سافتبال، شام مختصر، و ساعت صرف نوشیدنی جمعهها.
این که کارکنان چقدر از کارفرمایشان احساس رضایت میکنند و چگونه آن را ابراز میکنند مبنای یک فرهنگ سازمانی است. هرچه کارکنان نسبت به سازمان مثبتتر و از آن راضیتر باشند، وفادارتر و تاثیرگذارتر خواهند بود. این مزیت یک فرهنگ سازمانی مثبت است.