۴ اشتباه استارت آپ ها در تولید محتوا، بازاریابی و جذب مشتری
در این مقاله به بررسی ۴ اشتباه استارت آپ ها در تولید محتوا، بازاریابی و جذب مشتری می پردازیم. به عنوان مالکاناستارتآپ، به خودمان افتخار میکنیم که درک عمیقی از بازار هدفمان پیدا کردهایم. در واقع ما در صورتی میتوانیم به کسب و کار بپردازیم که بازار را خوب مطالعه کرده باشیم و کمبودها را شناخته باشیم و برای برآورده کردن تقاضاها، محصولات و خدماتی تولید و ارائه کنیم. امروزه تحقیقهای بسیاری در زمینهی راه اندازی کسب و کار، درک و شناخت بازار، و تعیین چگونگی همخوانی محصولات ما با آن نیازهای مشتریان صورت میپذیرند.
و این فقط نقطهی شروع است.
با وجود این، وقتی در واقع در حال ساختن پایگاه مشتریان برای کسب و کارمان (آنلاین یا آفلاین) هستیم، آنچه در مرحلهی بعد اتفاق میافتد به ندرت رویدادی آرام و بی دردسر خواهد بود. کسب و کارها ممکن است محصولشان در بازار گل کند اما اغلب آنها برای بقا تلاش میکنند و دست و پا میزنند.
پس، فایده کسب و کار چه میشود؟
اغلب، اشتباهات بازاریابی مقصر اصلی این ماجرا هستند. این اشتباهات میتوانند موانع عظیمی بر سر راه استارتآپها باشند. در اینجا ۴ اشتباه استارت آپ ها در تولید محتوا، بازاریابی و جذب مشتری را که باید مراقب باشید انجام ندهید به شما معرفی میکنیم.
۱. استفاده نکردن از فرصت پیام رسانی
فقط ساخت و ارائهی محصولات درست کافی نیست. لازم است که ربط پذیری و کارآمدی محصولتان به استفاده کنندگان احتمالی و بالقوه در سطح کلان انتقال داده شود. (این که میبینم محصولات بی نظیری هستند که به خاطر درک کم مالکانشان نسبت به اهمیت و قدرت پیامرسانی برند، هیچ توجهی را به خود جلب نمیکنند دلم به درد میآید.) یک کسب و کار چگونه از این فرصت استفاده میکند؟
از طریق محتوا. هر چیزی محتوا محسوب میشود – متن روی وبسایت، پستهای وبلاگ، ویدیوها، به روز رسانی رسانههای اجتماعی. و این محتوا است که با مشتریان بالقوه حرف میزند. بنابراین پیام رسانی درست به پلتفرمهای متعدد امری ضروری است.
سر زدن مشتری به وبسایت شما باعث میشود که آن مشتری در مورد کاری که شما انجام میدهید دچار سردرگمی نشود. او مجبور نیست بیش از یک بار متن مقدمه را بخواند تا کسب و کارتان را درک کند. جملهی مهم و نهایی باید به صورت مفید و مختصر بر ماهیت وجودی و همچنین منحصر به فرد بودن کسب و کار تاکید کند. (باهوش بودن خوب است، اما نه آنقدر باهوش که مبهم و پیچیده به نظر برسید.)
هر یک از صفحههای بعدی باید بیشتر به این نکتهی کلیدی صفحهی اصلی بپردازند. شما نماد چه چیزی هستید؟ چه خدماتی ارائه میدهید؟ چه چیزی شما را خاص و منحصر به فرد میکند؟ دقیقا چگونه میتوانید کمک کنید؟ چه موقعیتهای جغرافیایی را خدمترسانی میکنید؟ پیامرسانی مفید و مختصر آدم های درست و مناسب را به کسب و کار شما جذب خواهد کرد و باعث افزایش تغییر و تبدیلها خواهد شد.
۲. جذب نکردن بازدیدکنندگان با شرح و جزئیات
پس، وبسایتی را ایجاد کردهاید که به آن افتخار میکنید و در تولید محتوا و سئو برای ایجاد ترافیک ارگانیک مناسب به وبسایتتان سرمایهگذاری کردهاید. بعد چه اتفاقی میافتد؟ پاسخ: اشتباه استارت آپ ها را تکرار نکنید و نگذارید این بازدیدها هدر بروند. آنها را روی هوا بقاپید!
برای بازدیدکنندگانتان دلیلی بیاورید تا حاضر شود اطلاعاتش را به اشتراک بگذارد. ارائهی خبرنامهها و منابع قابل دانلود معمولا راهی توصیه شده برای ساخت پایگاه دادههای ایمیلی بوده است که، به نوبهی خود به پرورش و افزایش بازدیدکنندگان کمک میکند. (شما برای بهبود تجربهی ایمیلی برای مشترکین خود به یک ابزار خبرنامه سازی مانند Campaign Monitor یا MailChimp نیاز خواهید داشت.)
اما لزوما هر بازدیدی که داشته باشید به جذب مشتری منجر نمیشود. پس آن وقت از کجا میدانید چه کسی یک مشتری بالقوه هست یا نیست؟ اگر ممکن بود که بتوانید تمام این اطلاعات را حتی بدون ثبت نام افراد به دست بیاوری چه؟Leadfeeder برای کسب و کارها در رابطه با بازدید کنندگان ناشناس دادههای عملی فراهم میآورد، این که چگونه شما را پیدا کردهاند و چه صفحاتی از سایت شما را بازدید کرده اند – دادههایی که میتوانند بر اساس توسعههای کنترل شده سرمایهای شوند یا باعث تلفنهای مربوط به فروش شوند.
قرار دادن پلاگینهای اجتماعی در نقاط استراتژیک دنبال کردن آنلاین شما را برای کسانی که علاقمند هستند آسان میسازد. پیش از آنکه آنها برندی را دنبال کنند، بیشتر احتمال دارد محتوای وبلاگ را به اشتراک بگذارند. این یعنی تعداد فراوانی پستهای موفق (بالقوه) و فرصت به دست آوردن دنبال کنندههای جدید.
۳. محتوای کم کیفیت فراهم آوردن (یا محتوای کافی تولید نکردن)
محتوا در واقع نحوهی تعامل شما با مخاطب است، و اساسا نحوهی شناختی است که مردم به صورت آنلاین از شما دارند. بنابراین، وقتی پستها و ویدئوهای شما کسل کننده باشند، با به روز رسانیهایتان نامنظم باشند، ممکن است این تاثیر را در اذهان بگذارید که حرفهای نیستید؛ این امر تاثیر تضعیف کنندهای بر کسب و کارتان میگذارد.
در اینجا کمیت و کیفیت هر دو مهم هستند. اما استارتآپها اغلب کمبود منابع دارند. در این صورت، من پیشنهاد میکنم کیفیت را بر کمیت ترجیح بدهید، اما حتی در آن صورت هم، اجازه ندهید تعداد به روزرسانیهایتان از یک حدی پایینتر بیاید.
اگر به صورت واقع بینانه یک بار در هفته بیشترین تعدادی است که میتوانید مدیریت کنید، به همین روند ادامه بدهید. شما باید بدانید هر چند وقت یک بار میتوانید پست بگذارید و یک تقویم محتوا درست کنید. چند ابزار تقویم مدیریتی مفید، مثل CoSchedule ، وجود دارند، اما اگر کمبود نقدینگی دارید، Google Docs گزینه رایگان و مفیدی برای ایجاد تقویمهای محتوای مشارکتی است.
۴. ایجاد محتوای با کیفیت اما بازاریابی نکردن آن
چه کسی به وبلاگ زیبایی که درست کردهاید و روزگارش را در خفا میگذراند توجهی خواهد کرد؟ اشتباه استارت آپ ها این است که اغلب آنقدر بر تولید یا ارائه محصول یا خدماتشان تمرکز میکنند که فراموش میکنند بازاریابی آن نیز بخش مهمی از شغلشان به حساب میآید.
همچنین، مالکان کسب و کارهای نوپا اغلب با خودارتقائی درگیر هستند. به نظر میرسد عدهی بسیاری از حرف زدن دربارهی خودشان یک انزجار ذاتی دارند. من قبلا در کسانی که سابقهی فناوری داشتند متوجه این مسئله شده بودم، اما هر کسی موقع ارتقاء یک کسب و کار آنلاین ممکن است از خودآگاهی رنج ببرد. این امر، متاسفانه، ممکن است پیام کسب و کار را در معرض سوء ظن قرار دهد یا تضعیف کند.
بالاخره، هر رسانهی اجتماعی را باید شخصیتی اداره کند، و داستان زندگی شما «اعتبار خیابانی» [اعتباری که در بین مردم کوچه و خیابان دارید] شما است، پس احتمالا دلتان بخواهد آن را به سرمایه تبدیل کنید. آیا مجددا فکر کردن به خودارتقائي کمکی میکند؟ اگر مطلقا نمیتوانید این کار را انجام دهید، یک بازاریاب حرفهای و با تجربه را استخدام کنید (این کار ارزش سرمایهگذاری کردن را دارد). در مراحل اولیه، بک کسب و کار به توجه تمام و کمال نیاز دارد. این موقع وقت مناسبی برای گیج بازی درآوردن نیست!
امیدواریم اگر شما هم یک کارآفرین هستید از این اشتباه استارت آپ ها به دور باشید.