0
  • No products in the cart.
 

نقش روابط عمومی در برندسازی

نقش روابط عمومی در برندسازی چیست ؟

نقش روابط عمومی در برندسازی

نقش روابط عمومی در برندسازی چیست ؟

سوالاتی‌است که یک کارآفرین در ابتدای راه برندسازی‌اش با آن مواجه خواهد شد:آیا روابط عمومی در ایجاد یک برند تأثیرگذار است؟ نقش روابط عمومی در برندسازی چیست ؟ چه اصولی را باید در روابط عمومی رعایت کرد؟

مجله توسعه دهندگان به این موضوع پرداخته است.درادامه باهمراه باشید تا به این سوالات پاسخ دهیم.

عرصه‌ی روابط عمومی در زمان شروع‌اش و پیش از این که در همه‌ی سازمان‌ها همه‌گیر شود ‌نسبتاً پیش‌بینی‌پذیر بود. راهبردهای استاندارد مانند، تورهای ویژه‌ی مطبوعات، نمایشگاه‌ها، خبرهای مطبوعاتی، و گردهمایی‌ها بخش عمده‌ی داستان برند شرکت را حکایت و هدایت می‌کردند.

سپس مثل بسیاری از دیگر صنایع، نوآوری سریع و وقفه‌های فناوری، مسیر ساختن، گفتن و معرفی، و به اشتراک‌گذاری داستان برند را تغییر داد. در همه‌ی این‌ها فقط یک چیز ثابت، و بدون تغییر باقی‌مانده است. هنر و گوهر روابط عمومی در یک چیز اصلی خلاصه می‌شود: داستان‌سرایی.

هر برند، فناوری، محصول، و انسان، داستانی برای گفتن دارد. چه کسب و کاری پنج نفره باشید چه مجموعه‌ای از 50 شرکت، باید بدانید چطور داستان‌تان را به شیوه‌ای مناسب، در زمانی مناسب و به افرادی مناسب بگویید.

۱. داستان، مقدم بر هر چیز است.

اشخاص حرفه‌ای روابط عمومی باید داستان‌گوهایی باشند که همه‌ی نکات ظریف کسب و کار را شناخته‌اند. وقتی آن‌ها داستان را از شروع بدانند، مزایای اطلاع‌رسانی درون‌سازمانی و برون‌سازمانی بسیاری وجود دارد. جشم‌انداز شرکت چیست؟ چگونه محصولاتی که می‌سازند آن چشم‌انداز را تحقق می‌بخشد؟ این کسب و کار قرار است چه کار کند که هیچکس دیگری نمی‌تواند انجام‌دهد؟ چگونه زندگی مشتریان و شرکای‌تان را بهتر می‌سازید؟ مأموریت شرکت چیست که همه باید آن را ممکن سازند؟ اگر شرکت می‌خواهد برند و فرهنگش را بسازد همه‌ی این پرسش‌ها‌ باید پاسخ داده شوند.

چطور این کار را نجام دهید؟ شما به معنای واقعی کلمه باید برای داستانی که می‌خواهید بگویید وقت بگذارید تا آن را بنویسید. وقتی مردم درباره‌ی برندتان می‌خوانند یا نامش را می‌شنوند می‌خواهید چه احساسی داشته‌باشند؟ نشستن و نوشتن داستان به شناسایی شکاف‌ها و نقاط ضعف‌تان کمک می‌کند. بی‌رحمانه صادق باشید. اگر همه‌ی قطعات را برای گفتن یک داستان با شکوه ندارید، پس هنوز نباید داستان‌ را بگویید.

۲. سه سطح مهم که باید داشته باشید

روابط عمومی، فراتر از روابط رسانه‌ای است. رسانه هنوز هم عنصر مهمی است‌، اما اکنون دستِ کم سه سطح اصلی وجود دارد که هر شرکتی باید زمانی که می‌خواهد داستان‌اش را بگوید آنها را در نظر بگیرد: سنتی، درج در وب‌گاه‌ها و شخصی.

چطور این کار را انجام دهید؟

سنتی: هنوز هم باید روابط‌تان را با مطبوعات مهم که صنعت شما را دنبال می‌کنند، توسعه دهید. چه وال‌استریت ژورنال باشد، چه یو اس ای تودی، یا نیویورک تایمز، شما باید روابط مطبوعاتی‌تان را بپرورانید و حفظ کنید تا بتوانید در گفتن داستان‌ها و گزارش اخبار به خوانندگان‌شان کمک کنید.

درج در وب‌گاه‌ها: وقتی رخ می‌دهد که شرکت‌ها روابط عمومی برخطی را برای تولید محتوای مناسب یا خاص برای خوانندگان‌شان داشته باشند. هر روز هزاران برند، در وب‌گاه‌ها درج می‌شوند چون دنیایی که ۲۴.۷ میلیون رسانه‌ی برخط دارد محتوای تازه و جالب می‌خواهد. بهترین راه انجامش این است که بدانید چه چیزی برای ارائه دارید که به چشم یک رسانه‌ی ارزشمند باشد. داده‌ها، نظرسنجی‌ها، بینش مشتریان، و دیگر دارایی‌هایی که دارید ممکن است برای نشریات اهرم مناسبی باشند.

شخصی: آینده‌ی روابط عمومی، محتوای شخصی خواهد بود. دارایی‌هایی که برای تحقق داستان‌تان به زندگی می‌سازید می‌توانند نوعی ارتباط عاطفی با مشتریان‌تان برقرار کنند. چه یک بلاگ نوشته باشد، یا محتوای پادکست یا ویدئویی باشد، به نظر می‌رسد این روندی است که بیش‌تر شرکت‌ها برای گفت‌وگوی مستقیم با مشتریان‌شان در پی خواهند گرفت.

۳. روابط عمومی مرکز سود است، نه مرکز هزینه.

بازده‌ی سرمایه‌ی روابط عمومی فراتر از انتظار است. وقتی به جاهایی که داستان‌تان نقل می‌شود و به تأثیراتش فکر کنید به سختی می‌توانید در این عرصه سرمایه‌گذاری نکنید. چراکه روابط عمومی چیزی نیست که اجاره‌ای باشد یا به صبر زیادی برای نتیجه‌دادن نیاز داشته باشد، برخی شرکت‌ها به روابط عمومی مثل هزینه‌ی سربار نگاه می‌کنند. در واقع، روابط عمومی باید به عنوان مرکز سود نگریسته شود. از نیاز به بهبود SEO یا سئو (بهینه سازی موتور جستجو) تا توسعه‌ی کسب و کار، روابط عمومی می‌تواند شتابدهنده‌ای (کاتالیزوری) باشد که برندتان را در مقابل افرادی مناسب مقیاس کسب و کارتان قرار دهد.

مانند دیگر بخش‌های کسب و کار، موفقیت از یک دارایی می‌آید. سرانجام، داستان شما، دارایی فکری‌تان می‌شود این تنها چیزی است که در بالاها و پایین‌های کسب و کارتان همواره وجود خواهد داشت. تنها چیزی که هرگز در داستان‌تان محو نمی‌‌شود، و چیزی نیست که بخواهید به دستان برون‌سازمانی‌ها بسپارید یا خیری نیست که در حال سرمایه‌گذاری روی آن باشید.

 

No Comments

Post a Comment

Comment
Name
Email
Website