یکپارچه سازی مدیریت دانش (KM) و یادگیری الکترونیکی (eLearning) (قسمت اول)
مدیریت دانش و یادگیری الکترونیکی هر کدام برای سال ها به تنهایی به عنوان رشته هایی شناخته شده و مستقل توسعه یافته اند. با تمرکز روی دانش به عنوان منبع اصلی هر سازمانی، این رشته ها روز به روز بیشتر مورد توجه قرار می گیرند. با توسعه بیشتر، روابط هم افزایی بین مدیریت دانش و آموزش آنلاین افزایش می یابد. مدل های مختلفی وجود دارد که راه های ممکن این ادغام را ارائه می دهند. معیار اصلی برای تجزیه و تحلیل استفاده از مدل ادغام در سازمان است. تجزیه و تحلیل مدل نشان می دهد که چندین روش نظری متفاوت برای یکپارچگی با اهداف خاص و نیازهای سازمان مرتبط است.و این موضوع به ساخت یک فرهنگ یادگیری پیوسته کمک می نماید.
چندین مانع مفهومی، تکنولوژیکی، سازمانی و محتوایی مانع همگرایی نزدیک مدیریت دانش و یادگیری آنلاین می شوند. با غلبه بر آن ها، می توانیم مزایای مشخصی برای رشته ها و افزایش کیفیت، راحتی، تنوع و اثربخشی در یک سازمان انتظار داشته باشیم. روش های نظری متعددی برای اتصال این دو رشته وجود دارند. آن ها در تحقیقات انجام شده به عنوان مدیریت دانش و مدل ادغام آموزش مجازی توصیف شده اند. برای توسعه یک راه حل ادغام که برای سازمان خاص، عملا قابل اجرا باشد، درک این رویکردهای ادغام ضروری می باشد.
برای توصیف ادغام مدیریت دانش و یادگیری مجازی، اصطلاحات “ادغام” و “تصویب” با معنی بسیار نزدیک استفاده می شوند. در این مقاله واژه “ادغام” برای توصیف وضعیت زمانی که مدیریت دانش و آموزش الکترونیکی هردو برابر و موازی هستند استفاده می شود. رشته های عملی پیاده سازی و استفاده مشترک و پیوسته آنها یکپارچه سازی مدیریت دانش و یادگیری الکترونیکی است. اصطلاح “تصویب” زمانی استفاده می شود که برای یک رشته به عنوان رویکردها و ابزارها، یک رشته متناسب دیگر مورد استفاده قرار می گیرد تا کارایی آن را افزایش دهد.
مدل های یکپارچه سازی مدیریت دانش و یادگیری آنلاین
2.1 مدل ادغام تکنولوژی مدیریت دانش و یادگیری آنلاین
مدل Woelk و Agarwal به درک قابلیت های ادغام تکنولوژی یادگیری الکترونیکی و مدیریت دانش با هدف گرفتن سازمان دهی و ارائه دوره های سنتی و دانش های بزرگ کمک می نماید. مدیریت دانش می تواند برای درک نقش چرخه زندگی مدیریت دانش و جریان دانش در سازمان مورد آنالیز قرار بگیرد. مدل Nonaka و Takenuchi SECAI بر تبدیل دانش با چهار مرحله اجتماعی شدن، بیرون گرائی، ترکیب و درونی سازی مبتنی می باشد. دو مرحله دیگر تحت عنوان های شناخت و بازخورد به مدل SECI اضافه شده است. برای هر یک از مراحل مدیریت دانش، فناوری آموزش الکترونیکی پیشرفت های خود را فراهم می کنند. دارنده دانش می تواند دانش صریح را ایجاد کند و آن را در یک مخزن دانش ذخیره کند یا دانش خود را به دانش جستجوگر از طریق اجتماعی شدن انتقال دهد.
سازنده دانش و طراح آموزشی افراد یا برنامه های نرم افزاری هستند. برگزار کننده دانش مسئول برقراری ارتباط بین دانش سازمانی یا پیشرفت های دیگر است. طراح آموزشی مسئول تهیه دانش برای نیازهای یادگیری با افزودن ارزیابی ها و تکالیف می باشد. جستجوگر دانش، دانش صریح را با انتخاب آنها از مخزن دانش به دست می آورد. جستجوگر دانش از دانش ضمنی برای تصمیم گیری و انجام وظایف تجاری استفاده می کند. عملکرد کار جستجوگر دانش می تواند اندازه گیری شده و به مخزن دانش به عنوان بازخورد بازگشته شود. این می تواند به تعیین رسیدن به اهداف یادگیری کمک نماید و در صورت لزوم، آموزش الکترونیکی اضافی را پیشنهاد کند. در این مدل، مدیریت دانش با فن آوری آموزش الکترونیکی گسترش می یابد و پذیرش سیستم آموزش الکترونیکی lms در مدیریت دانش را نشان می دهد. به عنوان مدل نظری، این مدل برای نشان دادن منافع یکپارچگی به برخی از سناریوهای زندگی واقعی اعمال می شود. این سناریوها یک نقشه راه برای تکامل سیستم های جدید نیز ارائه می دهند که هر دو ضمانت کارآمدی، گرفتن و تحویل کارآمد دانش را فراهم می کنند. برای راه اندازی سامانه آموزش مجازی آنلاین lms، مشخصات فنی و پشتیبانی روش شناختی باید به مدل اضافه شوند.
2.2 مدیریت دانش و ادغام آموزش الکترونیکی با استفاده از یادگیری سازمانی متمرکز
اشمیت معتقد است که هر دو مدیریت دانش و نرم افزار آموزش مجازی LMS یک مشکل اساسی را حل می کند و یادگیری در سازمان را تشویق می نمایند. با این حال، برای حل مشکل، از دو پارادایم مختلف استفاده می شود که منجر به دو مورد مختلف استفاده از سیستم می شود. علت انزوای ناشی از کمبود توجه به زمینه کارکنان درگیر در یادگیری است. برای استفاده عملی، زمینه ی کارمند را می توان با شخص (صلاحیت های فعلی، اهداف، تعامل مورد نظر)، سازمان (بخش، نقش، فرآیندهای کسب و کار) و مشخصات فنی (سیستم عامل، برنامه های کاربردی، پهنای باند) توصیف نمود. اشیاء یادگیری با زمینه ی کاربر با استفاده از شایستگی ها از فهرست صلاحیت مرتبط می شوند. صلاحیت ها و زمینه های فردی به طور مستقیم (به عنوان مهارت های موجود و آینده برنامه ریزی شده) و به طور غیر مستقیم (با مرتبط کردن عناصر زمینه ای سازمان با الزامات صلاحیت) مرتبط هستند. اشیاء یادگیری با اهداف خود (که به عنوان صلاحیت هایی که در نتیجه آموزش موفق به دست می آیند شرح داده می شود) و پیش نیازها (که شایستگی های لازم برای یادگیری موفق راشرح میدهند) توصیف می شود.
معماری نرم افزار آموزش الکترونیکی ال ام اس با قابلیت شناخت متدهای شناخته شده برای اجرای عملی پیشنهاد شده است که بر اساس ایجاد آزادانه ی یکپارچگی میباشد. این اجازه میدهد که اجرای مدل موجود در زیرساختهای فناوری اطلاعات با اضافه کردن سیستم های لازم تحقق پذیرد. این مدل، ادغام مدیریت دانش و آموزش مجازی را با استفاده از کاربر / زمینه یادگیرنده به عنوان پلت فرم اتصال نمایش می دهد. هر دو مدیریت دانش و آموزش الکترونیکی از اهمیت یکسانی برخوردار می باشند. مدل در برخی از محیط های ایجاد نمونه ی اولیه اجرا شده است و پذیرش نسبتاً بالای کاربر را نشان می دهد. ارزیابی این مدل نشان می دهد که این ترکیبی از قابلیت سیستم آموزش مجازی و مدیریت دانش می تواند به بهبود یادگیری محل کار کمک کند. برای اجرای عملی، سازمان باید خدمات مدیریت کلی زمینه کاربر را برای مقابله با خدمات با کسب زمینه کاربر و مدیریت وظایف پشتیبانی نماید. به خصوص ممکن است مشکلات مربوط به زمینه تغییر، نقص مهارت و روش استدلال چالش برانگیز باشد.
2.3 چارچوب طراحی سیستم آموزش الکترونیکی برای انتشار دانش
منافع اصلی تحقیقات سیواکومر، انتشار دانش در سازمان است و بررسی چگونگی امکان بهبود این مهم با استفاده از سیستم مدیریت آموزشی متداول است. برای انواع مختلف دانش (واضح و صریح) انتشار نیاز به انتخاب فناوری آموزش الکترونیکی مناسب، روش آموزشی، نوع ارتباطات، تعامل و سبک های یادگیری دارد. توسعه محیط آموزش الکترونیکی در سازمان باید مطابق با سه جنبه طراحی باشد – یک راه حل فنی، ارتباط و تعامل بین سازمان و طراحی آموزش. برای هر یک از این جنبه ها باید برخی رویکردهای آموزشی و سبکهای یادگیری نیاز به انتخاب مطابق با نیازهای سازمان و انواع دانش مورداستفاده قرارگیرند. به منظور مؤثر بودن تامین نیازهای ارائه دهندگان سیستم های آموزش الکترونیکی، تامین کنندگان سیستم مدیریت آموزشی باید تمامی چهار مرحله ی مدل تبدیل دانش Nonaka و Takenuchi SECI را تامین نمایند. آنها همچنین نیاز به تنظیم محتوای الکترونیکی، روش های تدریس، معماری و روش های تحویل آموزش که در سیستم های آنها استفاده می شود رادارند. بر طبق این مدل، چهارچوب الگوی طراحی سیستم یکپارچه برای انتشار دانش در سازمان باید:
- تعامل نزدیک بین کارکنان، استفاده از ارتباط همزمان و غیر همزمان را ارتقاء دهد.
- شامل رویکردهای آموزش شناختی است که آموزش فعال، همکاری و خودآموز الکترونیکی را برای تبدیل دانش به طور صریح و ضمنی تشویق می کند.
- پیاده سازی مؤسسات آموزشی مؤثر آنلاین برای تبدیل دانش به طور ضمنی.
- ادغام کانال های موجود ارتباطی کارکنان برای سازماندهی تمرین کنندگان، کارشناسان و مربیان ارتباطات.
- ادغام مکانیسم های تحویل ایمنی در استاندارد معماری سیستم آموزش الکترونیکی.
- توسعه ی اندازه گیری های سطح بالا برای نظارت بر اثربخشی فرآیند آموزش الکترونیکی.
- استفاده از مدولار، معماری مقیاس پذیر با امکان استفاده مجدد از مکان های جداگانه جغرافیایی.
مدل پردازش مفهومی بلوغ دانش برای ادغام آموزش الکترونیکی و مدیریت دانش
اشمیت ادغام یادگیری مجازی و مدیریت دانش را بر اساس یک فرآیند که به صراحت طراحی انتقال دانش در درجه های مختلف بلوغ را هدف قرار می دهد را پیشنهاد می نماید. نویسندگان موانع زیر را که در ادغام موفق (e-learning) و (knowledge management) نقش دارند را نشان می دهند:
رویکردهای مختلف اساسی. آموزش الکترونیکی ریشه در روانشناسی، آموزش و پرورش دارد ونیز بر اهمیت هدایت ساختاری و شخصی تاکید دارد. به نوبه خود، مدیریت دانش بر حافظه سازمان و یا پایگاه دانش متمرکز است، که در آن دانش فرد باید منتقل و اشکار شود. محیط مجزای ICT. سازمانها از طیف گسترده ای از فرآیندهای سیستم ها برای بهبود دانش و یادگیری استفاده می کنند. کارکنان در محیط تقسیم کار می کنند و هر سیستم فقط بخش خاصی از یادگیری و فرآیندهای دانش را فراهم می کند. ساختار سازمانی تجزیه شده. فرآیندهای دانش و یادگیری در میان ادارات سازمان مانند منابع انسانی، آموزش الکترونیکی، دانش، نوآوری و ادارات کنترل کیفیت توزیع می شوند. این واحدهای سازمانی معمولاً از دانش با سطح مشخص بلوغ استفاده می کنند.
هدف آموزش الکترونیکی و مدیریت دانش ارتقاء یادگیری و انتقال دانش است. با این حال، رشته ها اشکال دانش را در سطوح مختلف بلوغ، استفاده می کنند. مایر و اشمیت فرایند استفاده از بلوغ دانش را به عنوان یک چارچوب مفهومی برای سازمان ها برای انجام پروسه های ضروری ادغام پیشنهاد مینمایند. فرایند بلوغ دانش (wisdom) به عنوان یک مدل مفهومی برای تجزیه و تحلیل و توضیح اختلالات در جریان انحصار دانش سازمان – فرد بیان شده است. این اختلالات مربوط به محیط ICT تقسیم شده و ساختار سازمانی که دانش از سطوح مختلف بلوغ را تسهیل می کند، میباشند.
فرآیند بلوغ دانش (wisdom) را می توان به پنج مرحله تقسیم کرد:
- ظهور ایده ها. افراد در مباحث آزاد و غیر رسمی ایده های جدیدی تولید می کنند. اصطلاح استفاده شده گیج کننده است و اغلب توسط ایده ها تعیین می شود.
- توزیع در جوامع. با افزایش بلوغ، اصطلاحات رایج توسط اعضای انجمن شکل می گیرد، مانند گروه های گفتگو.
- رسمی کردن. مصنوعات از فازهای قبلی ساخت جدا نیستند. در این مرحله، اسناد با هدف خاص و ساختار یافته می باشند.
- آموزش ویژه. مصنوعات از فازهای قبلی برای نیازهای آموزشی مناسب نیستند. در این مرحله، مواد برای اطمینان از توزیع گسترده تر، مطابق با الزامات آموزشی تعریف شده، توسعه میابند.
- آموزش رسمی. اشیاء یادگیری فردی در مواد گسترده ای که برای آموزش مبتدی آماده می شوند، ترکیب می شوند.
یادگیری در سازمانها نیاز به گسترش بلوغ دانش فردی (که در مدل قبلی شرح داده شده است) توسط دیدگاه سازمانی دارند. این با استفاده از مدل پردازش اطلاعات سازمانی به دست می آید. مدل، 10 فاز در پردازش اطلاعات سازمان را توصیف می کند.
مقایسه دو مدل نشان می دهد که تمام فرآیندهای درون مدل بلوغ دانش نیز بخشی از مدل پردازش اطلاعات است:
- ظهور ایده ها – یادگیری فردی
- توزیع در جوامع – به اشتراک گذاری
- رسمی کردن – نهادینه سازی
- تمرین اضافی – بازخورد
- آموزش رسمی – فرایندهای پالایش و بسته بندی
مدل بلوغ دانش متمرکز بر یک زنجیره عملی عملیات توسعه دانش است که می تواند اجازه ایجاد محصولات علمی رسمی و بالغ را صادرکند. معیارهای زیر میتوانند برای طبقه بندی بلوغ دانش عملی استفاده شوند:
- سختی. تشخیص روایی و اطمینان از اطلاعات یا دانش. مقیاس اندازه گیری – از شایعات تا اطلاعات بورس اوراق بهادار.
- همبستگی / محتوا سازی. با درک عمیق تر، روابط با موضوعات دیگر قابل رویت می شود. که به نوبه خود، زمینه نقش دانش در روند بلوغ به طور فزاینده ای کاهش می یابد. این دو خواص متقابلاً معکوس هستند.
- تعهد / قانونی کردن. دانش را می توان با مقدار حمایت از آن ساختار داد. پشتیبانی می تواند از یک عضو گروه، تیم و جامعه باشد. این ممکن است به شکل مجوز استفاده از دانش، قانونی کردن و استاندارد سازی، یعنی اشکال مختلف مشروعیت باشد.
- قابلیت تدریس. دانش ناپسند برای آموزش (حتی به متخصص) دشوار است، در حالی که آموزش رسمی، به تعبیر، برای استفاده گسترده طراحی شده است.
- فرایند بلوغ دانش، موقعیت های واقعی در سازمان را شکل می دهد، عملیات خود را با دانش و توسعه راه حل های مرتبط فنی انجام می دهند. این مدل نشان می دهد که فرایند یادگیری به بلوغ دانش که باید تولید شود بستگی دارد. سطح بلوغ دانش به شما اجازه ی انتخاب قالب رسانه و تکنولوژی کمکی برای آموزش رامی دهد. این به سازمانها اجازه می دهد که زیرساخت های ICT را به صورت سیستمی، پیاده سازی فرایندها، نقش ها و ابزارهایی برای کمک به غلبه بر اختلالات در روند بلوغ دانش را توسعه دهند. این مدل یکپارچه سازی مدیریت دانش و آموزش آنلاین را توسط فرآیند بلوغ دانش به عنوان پلت فرم ارتباطی نشان می دهد. هر دو مدیریت دانش و آموزش مجازی به عنوان رشته هایی بادرجه اهمیت یکسان به نظر می رسند. این مدل نظری است که نیاز به تکمیل و اعتبار بیشتر دارد.