شناخت انواع روحیه و ۱۰ عامل موثر بر روحیه کارکنان
روحیه بر اساس دیدگاههای مختلف به شیوههای گوناگونی تعریف میشود. در موقعیت نظامی، روحیه به معنی اشتیاقِ تکمیل وظایف محوله یا حس یگانگی جمعی، در ورزش به معنی اعتماد به نفس گروهی، در آموزش به معنی شور و شوق یادگیری دانشآموزان، و در کسب و کار به مفهوم میل به تحقق اهداف به کار میرود. بنابراین، روحیه عبارت است از نگرش کلی فرد یا گروه به تمام جنبههای کاری، از قبیل شرکت، شغل، سرپرستی و نظارت، کارگران همکار، شرایط کاری و غیره.
تعاریف
ادوین فلیپو، نویسندهی کتابهای مدیریتی، روحیه را این چنین تشریح میکند، “نگرش یا شرایط روانی افراد یا گروهها که ارادهیشان را برای همکاری تعیین میکند. روحیهی خوب در کارمندان از طریق اشتیاق، تایید داوطلبانهی مقررات و دستورها، و اراده برای همکاری با سایرین جهت تکمیل اهداف سازمان مشاهده میشود. از سویی دیگر، روحیهی ضعیف از طریق کج خلقی، نافرمانی، احساس دلسردی و بی علاقگی به کار، شرکت، و موسسه قابل مشاهده است.”
به گفتهی دیل یودر، نویسندهی کتاب مدیریت کارکنان و روابط صنعتی، “روحیه عبارت است از احساسی که تا حدودی با حس یگانگی جمعی، اشتیاق یا شور و حرارت در ارتباط است. روحیه، طبق کاربرد رایج این کلمه برای گروهی از کارگران، به آهنگ جمعی، جو یا فضای کاری اشاره دارد که احتمالا به طور ناخودآگاه توسط اعضای گروه احساس میشود.”
به گفتهی پروفسور مایکل جیمز جوسیوس، نویسندهی کتاب مدیریت کارکنان، برای درک مفهوم عمیق روحیه باید به پرسشهای زیر پاسخ داد، “روحیه چیست؟ چه کار میکند؟ در کجا وجود دارد؟ بر چه کسانی تاثیرگذار است؟ و چه تاثیری دارد؟”
وی شخصا به این پرسشها پاسخ میدهد:
الف. روحیه چیست؟ نگرش ذهنی، حس یگانگی جمعی، حالت شادکامی و آسایش (سلامتی)، و یک نیروی هیجانی و عاطفی.
ب. چه کار میکند؟ روحیه بر برونداد (خروجی)، کیفیت محصول، بهاگان (هزینهها)، همکاری، اشتیاق، نظم، ابتکار، و سایر اجزای موفقیت تاثیر میگذارد.
پ. در کجا وجود دارد؟ روحیه در ذهن و هیجان افراد و در واکنشهای گروه یا گروههایشان وجود دارد.
ت. بر چه جاهایی تاثیرگذار است؟ روحیه بر تعاملات کارمندان و مدیران اجرایی تاثیرگذار است. در نهایت، روحیه بر مصرف کنندگان و جامعه تاثیرگذار خواهد بود.
ث. بر چه کسانی تاثیرگذار است؟ روحیه بر ارادهی گروهیِ کارمند جهت کار و همکاری برای دستیابی به بهترین منافع فردی یا گروهی و سازمانهایی که وی در آنها مشغول به فعالیت است، تاثیر میگذارد.
انواع روحیه
در ادامه به دو نوع از روحیه اشاره میکنیم:
۱. روحیهی فردی و گروهی
روحیهی فردی عبارت است از نگرش یک فردِ واحد به کار، محیط و غیره. در حالیکه روحیهی گروهی بازتاب کنندهی نگرش کلی گروهی از افراد است. روحیهی گروهی شامل نگرانیها و دلمشغولیهای هر یک از افراد است و ممکن است به مرور زمان دستخوش تغییر شود. روحیهی فردی و گروهی به یکدیگر متصل هستند، ولی لزوما یکسان نیستند. آنها بر یکدیگر تاثیرگذار هستند. ممکن است درک شخصی افراد از شرایط حاضر، بالا باشد ولی درک گروهی، ضعیف و اندک؛ و بالعکس.
۲. روحیهی بالا یا پایین
روحیه ممکن است به دو حالت باشد، روحیهی بالا یا روحیهی پایین. به گفتهی نویسندهای به نام مکفارلند “روحیهی بالا هنگامی وجود خواهد داشت که نگرشهای کارمندان با موقعیت کلی یک گروه و با مسیر دستیابی به اهداف گروه همسو باشند. از سویی دیگر، وقتی نگرشهای کارمندان باعث مهار اراده و توانایی سازمان برای دستیابی به اهدافاش شوند، روحیه پایین خواهد بود. کلمههایی نظیر شور و شوق، اشتیاق، وفاداری، و قابلیت اطمینان حاکی از روحیهی بالا هستند. از سویی دیگر، روحیهی پایین را میتوان با کلمههایی مانند عدم علاقه، تنبلی، بی تفاوتی، ستیزهجویی، حسادت، نزاع، بدبینی، و غیره تشریح کرد.
روحیه و انگیزه
روحیه و انگیزه با یکدیگر در ارتباط هستند، ولی با هم تفاوت دارند. روحیه به نگرش فرد به کار و محیط اطرافاش اشاره دارد، در حالیکه انگیزه عبارت است از فرایندی جهت الهامبخشی به آدمها. انگیزه احساسی درونی است که فرد را جهت کار بیشتر برای برآوردن تقاضاهای برآورده نشدهاش انرژی میدهد. انگیزه حول محور نیازها و مشوقها میچرخد، در حالیکه روحیه تعیین کنندهی ارادهی همکاری است.
روحیه یک پدیدهی گروهی است، در حالیکه انگیزه به آمادگی فردی جهت کار بیشتر اشاره دارد. روحیه با ترکیبی از عوامل گوناگونی در ارتباط است که در فرایند انجام کارها نقش دارند، ولی انگیزه فقط به کار معطوف میشود. انگیزه به تحرک و سازماندهی انرژی کمک میکند، در حالیکه روحیه با تحرک و سازماندهی احساسات ارتباط دارد.
روحیه و بهرهوری
روحیه بازتاب کنندهی نگرش کارمندان به کار است؛ به این ترتیب، بسیاری مایل هستند بدانند آیا روحیه با بهرهوری در ارتباط است یا خیر. شماری از مطالعات پژوهشی نشان میدهند، ارتباط مستقیمی میان روحیه و بهرهوری وجود ندارد. روحیهی بالا ممکن است به بهرهوری بالاتر منجر شود، ولی در برخی موارد، حتی ممکن است علیرغم روحیهی بالا، تولید کاهش یابد. به طور کلی، به نظر میرسد رابطهی مثبتی میان روحیه و بهرهوری وجود داشته باشد، ولی درجهی این رابطه ممکن است یکسان نباشد. برای مثال، ۱۰ درصد افزایش در روحیه ممکن است به بهرهوری بالاتر منجر شود، ولی شاید تولید لزوما به میزان ۱۰ درصد افزایش نیابد.
دلبرت سی. میلر و ویلیام اچ. فورم، نویسندگان کتاب جامعهشناسی صنعتی، چهار ترکیب بهرهوری و روحیه را به شکل زیر ارائه دادهاند:
الف. بهرهوری بالا – روحیهی بالا
ب. بهرهوری پایین – روحیهی بالا
پ. بهرهوری بالا – روحیهی پایین؛ و
ت. بهرهوری پایین – روحیهی پایین.
وضعیت نخست هنگامی اتفاق میافتد که فرد از شغل خود و محیط جاری آن راضی باشد. وی جهت تحقق استانداردهای بالای عملکردی که به بهرهوری بالاتر منجر خواهند شد، تلاش خواهد کرد. در وضعیت دوم (بهرهوری پایین و روحیهی بالا)، کارمند از کارش و وضعیت جاری خود راضی است، و روحیهی بالایی از خود نشان میدهد. در این حالت ممکن است علیرغم روحیهی بالای کارمندان، عواملی از قبیل عدم آموزش مناسب کارمند، فقدان مهارت اداری سرپرست، مواد معیوب، و فناوری قدیمی به بهرهوری پایین منجر شده باشند.
در وضعیت سوم، ممکن است مدیریت، به رغم پایین بودن روحیهی کارکنان، برای افزایش بهرهوری از نظارت دقیق، تعیین مجازات برای بهرهوری پایین، و فناوری بهروز و خوب استفاده کرده باشد. وضعیت چهارم هنگامی اتفاق میافتد که عوامل حاصل از ترکیب بهرهوری بالا و روحیهی بالا وجود نداشته باشند. رابطهی پیچیدهای میان روحیه و بهرهوری وجود دارد. این رابطه را نمیتوان همیشه پیشبینی کرد؛ این رابطه ممکن است از سازمانی به سازمان دیگر یا زمانی به زمان دیگر متفاوت باشد.
در ادامه ۱۰ عامل موثر بر روحیه کاری کارکنان آمده است
روحیهی کارمندان پدیدهی بسیار پیچیدهای است و تحت تاثیر عوامل زیادی قرار دارد. نویسندگان مختلفی نظیر مکفارلند، برادشو و کروگمان، روچ و اپلوایت معیارهای مختلفی را برای تعیین روحیه ارائه دادهاند.
بر اساس تمام این دستهبندیها، عوامل مهم تاثیرگذار بر تعیین سطوح روحیه از قرار زیر هستند:
۱. سازمان
نخستین عامل موثر بر روحیه کاری کارمندان ، خودِ سازمان است. سازمان بر نگرش کارگران به کار و شغلشان تاثیر میگذارد. شهرت عمومی یک سازمان ممکن است نگرشهای کارکنان را نسبت به سازمان بهتر یا بدتر کند.
۲. ماهیت کار
ماهیت کار، یعنی آنچه انتظار میرود یک کارگر انجام دهد، نیز بر نگرش وی به کار و همچنین بر روحیهاش تاثیر میگذارد. اگر از یک کارمند انتظار برود دائما کارهای روتین یا تخصصی و ویژه انجام دهد، وی به تدریج احساس خستگی و بی علاقگی خواهد کرد. تکرار وظایف مشابه به طور مکرر، وضعیت کار را برای کارمندان سخت خواهد کرد. عامل دیگری که بر روحیه کاری کارمندان تاثیر میگذارد، ساختار سازمانی بزرگ، خشک، و بی روح است.
گاهی اوقات، اگر کارمند احساس کند، نه به عنوان یک فرد، بلکه صرفا به عنوان یکی از دندههای یک دستگاه کار میکند، روحیهاش بسیار پایین خواهد آمد. همچنین، عدم درک اهداف سازمان نیز ممکن است بر روحیهی افراد تاثیر بگذارد. یکی دیگر از عواملی که باعث کاهش روحیهی کارکنان میشوند، عملیات خط مونتاژی است که با سرعت ثابتی در جریان باشد.
۳. سطح رضایت
سطح رضایت، آنچه یک کارگر در برابر کارش به دست میآورد، نیز از دیگر عوامل تعیین کنندهی روحیه کاری به شمار میرود. چنانچه عوامل شغلی و میزان رضایت حاصل از آنها، از جانب کارمندان، مطلوب تلقی شوند، سطح روحیهی کارمندان در مقایسه با وضعیتی که این عوامل مطلوب به نظر نرسند، معمولا بسیار بالاتر خواهد بود. عوامل شغلی شامل عواملی از قبیل فرصتهای ارتقاء، امنیت شغلی، ثبات شغلی، فرصتهای یادگیری کار و استفاده از ایدههای فردی، شرایط پرداخت، قدردانی از کارکنان، همکاری میان همکاران، ارتباط گروهی و غیره هستند.
۴. سطح نظارت و سرپرستی
سطح نظارتی که یک کارمند بر خود احساس میکند، تاثیر فوقالعادهای بر روحیهاش دارد. نرخ بالای تغییر کارمندان نشاندهندهی ناکارآمدی رهبری و مدیریت سازمان است. از طرفی دیگر، چنانچه کارمندان آزادی عمل داشته باشند، روحیه کاری شان بالا خواهد رفت. هیچ کس دوست ندارد همواره تحت نظارت باشد.
۵. درک مفهوم “خود”
برداشت کارمندان از “خود” چیست؟ پاسخ این پرسش بر نگرش کارمندان به محیط سازمانی تاثیر میگذارد. پرسش بسیار مهم این است که کارمندان چه درکی از خودشان دارند. روحیهی افرادی که دارای اعتماد به نفس زیادی هستند یا از سلامت جسمی و روانی مناسبی برخوردارند، در مقایسه با آنهایی که دچار عدم اعتماد به نفس یا فاقد سلامت جسمی و روانی هستند، به طور کلی بسیار بالاتر است.
۶. درک کارگران از سامانهی (سیستم) پاداش
درک کارگران از پاداش عملکردهای گذشته و فرصتهای آینده برای پاداش تا حد قابل توجهی بر روحیه کاری آنها تاثیر میگذارد. کارگرانی که احساس میکنند پاداشهای منصفانه و رضایت بخشی دریافت میکنند، در مقایسه با آنهایی که خلاف این مسئله را احساس میکنند، از روحیهی بالاتری برخوردار هستند. به علاوه، چنانچه پاداشها و فرصتهای آینده برای کارگران مایوس کننده باشند، روحیه کاری آنها به شدت افت خواهد کرد؛ در مقابل، اگر کارگران فرصتهای رضایت بخش و دستیابی به پاداش در آینده را پیش روی خود ببینند، روحیهی بالایی خواهند داشت.
۷. سن کارمندان
مطالعات نشان دادهاند سن و روحیه مستقیما با یکدیگر در ارتباط هستند. به نظر میرسد کارمندان مسن، در شرایط کاملا برابر، دارای روحیه کاری بالاتر هستند. دلیل این مسئله این است که شاید کارگران جوانتر در مقایسه با همکاران مسن خود، دارای انتظارات بالاتر و رضایتمندی کمتری هستند. کارمندان مسن دارای ثبات بیشتری هستند، که این ثبات از بلوغ آنها سرچشمه میگیرد؛ همچنین آنها دارای نگرش جدی به کار، قابلیت اعتماد بیشتر، غیبتهای کمتر، عادات کاری پایدار، حس مسئولیت پذیری و وفاداری، و تمایل کمتر به قرار گرفتن در معرض انحراف از طریق منافع خارج از سازمان هستند.
۸. سطح تحصیلات کارمند
مطالعات نشان دادهاند، رابطهی معکوسی میان سطح تحصیلات کارمند و روحیهی وی وجود دارد. هر چه سطح تحصیلات یک فرد بالاتر باشد، میزان رضایت شغلی وی پایینتر است، و بالعکس. هر قدر یک کارمند فکر کند که باید اکنون در جایگاه بالاتری قرار گرفته باشد، از جایگاه فعلیاش ناراضیتر خواهد شد.
۹. سطح شغلی کارمند
سطح شغلی کارمند نیز بر سطح روحیه کاری وی تاثیرگذار است. هر قدر جایگاه یک کارمند در سلسله مراتب سازمانی بالاتر باشد، روحیهی وی نیز بالاتر است. روحیهی آدمهایی که در سطوح پایین سلسله مراتب سازمانی قرار دارند، عموما پایینتر است، زیرا آنها دستاوردهای خود را با دیگران مقایسه میکنند.
۱۰. فعالیتهای خارج از کار
رابطهی یک کارفرما با خانواده و گروه کاریاش بر رفتار و نگرش وی در محل کار تاثیر میگذارد. فعالیتهای خارج از کار نظیر کامیابی یا عدم کامیابی در حوزهی خانواده، مصرف یا عدم مصرف بیش از اندازهی مشروبات الکلی و غیره، و همچنین تاثیرات و فشارهای گروههای رسمی و غیر رسمی تاثیر قابل توجهی بر روحیه کاری کارگران میگذارند.